out of season


خارج از فصل، خارج از دوران ویژه برای هر چیز، نابهنگام

جمله های نمونه

1. A good maxim is never out of season.
[ترجمه گوگل]یک اصل خوب هرگز خارج از فصل نیست
[ترجمه ترگمان]یک ماکسیم خوب هرگز از فصل بیرون نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The price is so high because lilacs are out of season now.
[ترجمه گوگل]قیمتش خیلی بالاست چون الان یاس ها خارج از فصل هستند
[ترجمه ترگمان]قیمت خیلی بالا است چون حالا یاس در خارج از فصل دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I spend my holiday out of season.
[ترجمه گوگل]تعطیلاتم را خارج از فصل می گذرانم
[ترجمه ترگمان]تعطیلات را از فصل بیرون می گذرانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hotels are cheaper out of season.
[ترجمه گوگل]هتل ها در خارج از فصل ارزان تر هستند
[ترجمه ترگمان]هتل ها ارزان تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Holiday prices are lower out of season.
[ترجمه گوگل]قیمت تعطیلات خارج از فصل کمتر است
[ترجمه ترگمان]قیمت تعطیلات کم تر از فصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was caught fishing out of season.
[ترجمه samane] بخاطر ماهیگیری خارج از فصل دستگیر شده بود
|
[ترجمه گوگل]او در حال ماهیگیری خارج از فصل گرفتار شد
[ترجمه ترگمان]او هنگام صید ماهی گیری گرفتار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's quieter out of season.
[ترجمه گوگل]خارج از فصل ساکت تر است
[ترجمه ترگمان]خارج از فصل quieter
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Out of season Formentera is a haven for writers and artists; the ambience is conducive to all creative activity.
[ترجمه گوگل]خارج از فصل Formentera پناهگاهی برای نویسندگان و هنرمندان است محیط برای همه فعالیت های خلاقانه مساعد است
[ترجمه ترگمان]خارج از فصل، بهشتی برای نویسندگان و هنرمندان وجود دارد؛ محیط برای تمام فعالیت های خلاق مساعد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is nothing uglier than a redundant ski-tow out of season, with its pylons marching up a scarred, broken hillside.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز زشت‌تر از یک یدک اسکی اضافی در خارج از فصل نیست، با ستون‌هایش که از دامنه تپه‌ای زخمی و شکسته بالا می‌روند
[ترجمه ترگمان]چیزی زشت تر از این نیست که یک چوب اسکی اضافی از این فصل بیرون بکشد و به سمت تپه شکسته و شکسته راه می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A double-wafer out of season.
[ترجمه گوگل]ویفر دوتایی خارج از فصل
[ترجمه ترگمان]یک قرص دوگانه از فصل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fresh strawberries out of season are few and far between.
[ترجمه گوگل]توت فرنگی های تازه خارج از فصل بسیار اندک هستند
[ترجمه ترگمان]توت فرنگی تازه از این فصل خیلی کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He never uttered a word out of season.
[ترجمه گوگل]او هرگز یک کلمه خارج از فصل به زبان نمی آورد
[ترجمه ترگمان]او هرگز یک کلمه از فصل را بر زبان نیاورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Oysters are out of season now.
[ترجمه گوگل]صدف ها در حال حاضر خارج از فصل هستند
[ترجمه ترگمان] صدف خوراکی الان تموم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hunting is forbidden now; it is out of season.
[ترجمه گوگل]اکنون شکار ممنوع است خارج از فصل است
[ترجمه ترگمان]، شکار ممنوعه الان دیگه فصلی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not in season; not the right time

پیشنهاد کاربران

Out of season=even in midwinter
در شرایط نامساعد یا فصل نامساعد
in unfavourable conditions, season
بیرون از زمان کار
نوبرانه ( میوه، سبزیجات و . . . )
بی موقع
At the time of year when few people go on holiday
بی فصلی
وقت خوبی نبودن
بیموقع بودن
بِه فصلش نبودن
نابهنگام

بپرس