optimal

/ˈɑːptəml̩//ˈɒptɪml̩/

بهینه، بهینه ای، دلخواه ترین، دلپسندترین، مساعدترین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: optimally (adv.)
• : تعریف: most wanted or desirable; producing or likely to produce the best result; optimum.

- She and her doctor decided that surgery was the optimal course to take.
[ترجمه امیر] او و دکترش تصمیم به این گرفتند که عمل جراحی بهترین گزینه است.
|
[ترجمه گوگل] او و پزشکش به این نتیجه رسیدند که جراحی بهترین راه برای انجام است
[ترجمه ترگمان] او و دکترش به این نتیجه رسیدند که جراحی یک مسیر بهینه برای انجام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The article says that eight hours of sleep is optimal for most adults.
[ترجمه گوگل] در این مقاله آمده است که هشت ساعت خواب برای اکثر بزرگسالان مطلوب است
[ترجمه ترگمان] این مقاله می گوید که هشت ساعت خواب برای اغلب بزرگسالان مطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Conditions were not optimal for the rocket launch that morning.
[ترجمه گوگل] شرایط برای پرتاب موشک آن روز صبح مناسب نبود
[ترجمه ترگمان] شرایط برای پرتاب موشک در آن روز صبح چندان مطلوب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. under optimal conditions
تحت شرایط بهینه

2. The individual's optimal strategy under such consideration has a reservation wage property.
[ترجمه گوگل]استراتژی بهینه فرد تحت چنین در نظر گرفتن دارای خاصیت دستمزد رزرو است
[ترجمه ترگمان]استراتژی بهینه فردی تحت این مورد یک ویژگی دست مزد رزرو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Under optimal circumstances, reorganizing can help a struggling organization achieve any of these ends.
[ترجمه گوگل]در شرایط بهینه، سازماندهی مجدد می تواند به یک سازمان در حال مبارزه کمک کند تا به هر یک از این اهداف دست یابد
[ترجمه ترگمان]در شرایط بهینه، سازمان دهی مجدد می تواند به یک سازمان در حال تقلا برای رسیدن به هر کدام از این اهداف کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To make the optimal decision, I visually scan as many as possible of the various alternatives.
[ترجمه گوگل]برای تصمیم گیری بهینه، تا حد امکان گزینه های مختلف را به صورت بصری اسکن می کنم
[ترجمه ترگمان]برای تصمیم گیری بهینه، من به طور بصری بسیاری از جایگزین های مختلف را بررسی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The optimal size of stabilization policy depends upon the coefficient of correlation between the policy and the original fluctuations in income.
[ترجمه گوگل]اندازه بهینه سیاست تثبیت به ضریب همبستگی بین سیاست و نوسانات اصلی درآمد بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]اندازه بهینه سیاست تثبیت به ضریب همبستگی بین سیاست و نوسانات اصلی درآمد بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The optimal humidity is 100%, although some development can occur down to 80% relative humidity.
[ترجمه گوگل]رطوبت مطلوب 100٪ است، اگرچه برخی از توسعه ها می توانند تا 80٪ رطوبت نسبی رخ دهند
[ترجمه ترگمان]رطوبت بهینه ۱۰۰ % است، اگر چه برخی از توسعه می تواند تا ۸۰ درصد رطوبت نسبی رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Learn why you, the optimal high-tech mobile production unit, are earning less than your optimal reward.
[ترجمه گوگل]بیاموزید که چرا شما، واحد تولید تلفن همراه با فناوری پیشرفته، کمتر از پاداش بهینه خود درآمد کسب می کنید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چرا، واحد تولید تلفن همراه با تکنولوژی برتر، کم تر از پاداش بهینه شما درآمد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Note that the average payment following the optimal strategy is around three times greater than the average payment following the myopic strategy.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که میانگین پرداخت به دنبال استراتژی بهینه تقریباً سه برابر بیشتر از میانگین پرداختی است که به دنبال استراتژی نزدیک‌بین است
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که میانگین پرداختی پس از استراتژی بهینه حول سه برابر بزرگ تر از میانگین پرداختی پس از استراتژی نزدیک بین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The optimal size of the local authority depends on the kind of public good under consideration.
[ترجمه گوگل]اندازه بهینه مقامات محلی به نوع کالای عمومی مورد بررسی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]اندازه بهینه مرجع محلی به نوع عمومی مورد توجه بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This seems to be the optimal solution for the male.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این راه حل بهینه برای مرد است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این راه حل بهینه برای مذکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This gives Table so the optimal solution is still but the optimal value is.
[ترجمه گوگل]این جدول را می دهد بنابراین راه حل بهینه ثابت است اما مقدار بهینه است
[ترجمه ترگمان]این امر جدول را به این ترتیب می دهد که راه حل بهینه هنوز اما مقدار بهینه آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is not an optimal set of skills you can give people to equip them for the new economy.
[ترجمه گوگل]مجموعه بهینه ای از مهارت ها وجود ندارد که بتوانید به مردم بدهید تا آنها را برای اقتصاد جدید تجهیز کنید
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه مهارت های مطلوب وجود ندارد که بتوانید به مردم برای مجهز کردن آن ها به اقتصاد جدید کمک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is therefore recommended that for optimal prophylaxis, a further treatment be given at 4-6 weeks post-lambing.
[ترجمه گوگل]بنابراین توصیه می شود که برای پیشگیری بهینه، یک درمان بیشتر در 6-4 هفته پس از زایمان انجام شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین توصیه می شود که برای پیش گیری بهینه، درمان بیشتر در طول ۴ - ۶ هفته بعد از زاییدن میش ها داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It presupposes that the functionally optimal capitalist state is in some senses class-neutral.
[ترجمه گوگل]پیش‌فرض می‌گیرد که دولت سرمایه‌داری از نظر کارکردی بهینه از برخی جهات بی‌طرف طبقاتی باشد
[ترجمه ترگمان]این پیش فرض بر این پیش فرض است که حالت سرمایه داری بهینه در برخی نقاط خنثی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Video programmes exemplifying optimal approaches to particular customer relations problems are being developed, together with a training package by structured practice.
[ترجمه گوگل]برنامه‌های ویدیویی که نمونه‌ای از رویکردهای بهینه برای مشکلات خاص ارتباط با مشتری هستند، همراه با یک بسته آموزشی توسط تمرین ساختاریافته در حال توسعه هستند
[ترجمه ترگمان]برنامه های تصویری یک نمونه از رویکردهای بهینه برای مشکلات خاص روابط مشتری در حال توسعه هستند، همراه با یک بسته آموزشی از طریق تمرین ساختار یافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] بهینه
[فوتبال] بهینه-مطلوب
[ریاضیات] مطلوب، اپتیمال، بهین

انگلیسی به انگلیسی

• better, best, maximum; optimum

پیشنهاد کاربران

مناسب
بهینه
بهترین، مناسب ترین
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : optimize
✅️ اسم ( noun ) : optimization / optimality
✅️ صفت ( adjective ) : optimum / optimal
✅️ قید ( adverb ) : optimally
بهینه
مطلوب
مناسب
بهتر
موردنظر
بهینه - مناسب
adjective
🔴 formal : best or most effective : optimum
🔵He keeps his engine tuned for optimal performance.
🔵Under optimal conditions, these plants grow quite tall.
🔵optimal health
🔵 The optimal Breeding Position
متناسب
مناسب
normal نرمال مطلوب

بهترین . مطلوب ترین
بهینه
مطلوب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس