oneness

/ˈwənnəs//ˈwʌnnɪs/

معنی: برابری، یگانگی، وحدت، یکتایی، یکی بودن
معانی دیگر: وحدانیت، همدلی، همزبانی، اتفاق، تشریک مساعی، همانندی، تشابه، یک دیسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition or quality of being one.
متضاد: multiplicity
مشابه: unity

(2) تعریف: indivisibility; unity.
مشابه: union, unity

(3) تعریف: agreement.
متضاد: division

- I hope the committee can reach oneness on this issue.
[ترجمه گوگل] امیدوارم کمیته بتواند در این زمینه به وحدت برسد
[ترجمه ترگمان] امیدوارم که این کمیته بتواند در این مورد به هم بپیوندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: uniqueness.

جمله های نمونه

1. a oneness of purpose
وحدت نظر،داشتن هدف مشترک

2. numerical oneness
تشابه عددی

3. a believer in the oneness of god
معتقد به یکتایی خدا

4. And there can be no oneness without trust.
[ترجمه گوگل]و هیچ یگانگی بدون اعتماد وجود ندارد
[ترجمه ترگمان] و هیچ trust هم وجود نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I feel an extremely intimate oneness with the universe and all physical aspects vanish. . . .
[ترجمه گوگل]من احساس یگانگی بسیار صمیمی با جهان دارم و تمام جنبه های فیزیکی ناپدید می شوند
[ترجمه ترگمان]یک وحدت بی نهایت صمیمی با عالم حس می کنم و همه جنبه های فیزیکی از بین می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When a conquest is made, the oneness of the individual is often superseded by a state of oneness in the partnership.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک فتح انجام می شود، یگانگی فرد اغلب با حالت یگانگی در مشارکت جایگزین می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی که یک فتح صورت می گیرد، یکی از oneness فرد به وسیله یکی از یکی از oneness خود کنار گذاشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is the financial expression of oneness.
[ترجمه گوگل]این بیان مالی یکپارچگی است
[ترجمه ترگمان]این عبارت مالی وحدت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oneness can also be seen in terms of the classic in-group out-group dichotomy in social psychology.
[ترجمه گوگل]یگانگی را می توان بر حسب دوگانگی کلاسیک درون گروهی برون گروهی در روانشناسی اجتماعی نیز مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]Oneness همچنین می تواند به صورت دوگانگی گروه - گروهی - گروهی در روانشناسی اجتماعی دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Finally I desire you to awaken to the Oneness in all things.
[ترجمه گوگل]در نهایت من از شما می خواهم که در همه چیز به یگانگی بیدار شوید
[ترجمه ترگمان]در آخر دلم می خواهد که تو را با تمام چیزهایی که هست بیدار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Secondly, The oneness exists in electronic government and government's mission conversion.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، وحدت در دولت الکترونیک و تبدیل مأموریت دولت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دوم این که این oneness در دولت الکترونیک و تبدیل ماموریت دولت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. External Policy: Upholding the Oneness of the Kingdom of God.
[ترجمه گوگل]سیاست خارجی: حمایت از یگانگی ملکوت خدا
[ترجمه ترگمان]سیاست خارجی: تضعیف روحیه پادشاهی خدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cultural oneness is timeless and political oneness has time limits.
[ترجمه نسرین رنجبر] اتحاد فرهنگی همیشگی است اما اتحاد سیاسی در یک محدودۀ زمانی مشخص وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل]وحدت فرهنگی بی زمان است و وحدت سیاسی محدودیت زمانی دارد
[ترجمه ترگمان]این وحدت فرهنگی است و وحدت سیاسی محدودیت زمانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through each experience in life we can realize Oneness Consciousness in its background and open to peace, love and causeless joy.
[ترجمه گوگل]از طریق هر تجربه در زندگی می‌توانیم آگاهی یگانگی را در پس‌زمینه آن درک کنیم و به سوی صلح، عشق و شادی بی‌علت باز شود
[ترجمه ترگمان]ما از طریق هر تجربه در زندگی می توانیم هشیاری Oneness را در زمینه خود درک کنیم و برای صلح، عشق و شادی بی حد و حصر پذیرا شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One of the faster growing spiritual movements from the 1990s onward is the so-called Kalki Deeksha movement, known since 2002 as the "Oneness Movement" (O.
[ترجمه گوگل]یکی از جنبش‌های معنوی در حال رشد سریع‌تر از دهه 1990 به بعد، جنبش موسوم به کالکی دیکشا است که از سال 2002 به عنوان «جنبش یگانگی» (O
[ترجمه ترگمان]یکی از جنبش های معنوی رو به رشد از دهه ۱۹۹۰ به بعد جنبش so called است که از سال ۲۰۰۲ به عنوان \"جنبش Oneness\" شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برابری (اسم)
comparison, conformation, equality, parity, equalization, par, tie, homology, equation, parallelism, oneness

یگانگی (اسم)
sodality, marriage, unity, unification, oneness, uniqueness

وحدت (اسم)
unity, unification, oneness

یکتایی (اسم)
singularity, oneness, uniqueness

یکی بودن (اسم)
oneness

تخصصی

[ریاضیات] وحدانیت، یگانگی

انگلیسی به انگلیسی

• state of being one; state of being whole; unity

پیشنهاد کاربران

برابری، یگانگی، وحدت، یکتایی، یکی بودن
مثال:
a believer in the oneness of God
یک انسان معتقد به یکتایی خداوند
صمیمیت
یکی بودن ، یکپارچگی ، یکتایی
پیوند
a state of being joined as one thing, and no longer separate
انسجام

بپرس