(امریکا - خودمانی) فعلا سخت سرگرم و علاقمند به کاری
پیشنهاد کاربران
I'm on a kick for. . . یه مدته که افتادم رو دور. . . . . For example: I' m on a kick for travelling. یه مدته که افتادم رو دور سفرکردن I'm on a kick for coffee. یه مدته که افتادم رو دور قهوه.