offers

جمله های نمونه

1. his poetry offers a picture of his inner thoughts
شعر او تصویری از اندیشه های درونی اش را ارائه می دهد.

2. she scorned offers of reconciliation from her former husband
پیشنهاد آشتی از سوی شوهر سابقش را با تحقیر رد کرد.

3. this hotel offers the latest facilities
این هتل دارای آخرین تسهیلات می باشد.

4. this poem offers a portrait of the medieval kashan
این شعر بازنمودی از کاشان قرون وسطی را ارائه می دهد.

5. a nursery that offers all kinds of trees at a reasonable price
یک نمایشگاه گل و گیاه که همه نوع درخت را با قیمت مناسب ارائه می کند.

6. when the opportunity offers
وقتی که فرصت دست بدهد

7. when a suitable moment offers itself
هرگاه که وقت مناسبی پیش بیاید

8. i hovered between two good offers
بین دو پیشنهاد خوب در تعلیق بودم.

پیشنهاد کاربران

در حقوق به معنای ایجاب
به معنای پیشنهادات
هم معنی با suggestion
فراهم می کند
ارائه دادن
نظر/ نظرها
اطهار عقاید
نظرات
پیشنهادات

بپرس