offensiveness


بر خورندگی، اهانت آمیزی، بدی، نفرت انگیزی، حالت تهاجم یا حمله

جمله های نمونه

1. Part of the offensiveness of the Incarnation has always been its particularity, its actual historical visibility.
[ترجمه موسی] بخشی از تهاجمی بودن تصور همیشه خاص بودن ، نمای واقعی تاریخی آن بوده است.
|
[ترجمه گوگل]بخشی از توهین آمیز تجسم همیشه به ویژه بودن آن، نمایان شدن تاریخی واقعی آن بوده است
[ترجمه ترگمان]بخشی از تجسم \"تجسم مسیح\" همواره به عنوان ویژگی بارز آن بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Three, Persia cat: Offensiveness and Gao loyalty, lord control desire strong, proper think first clear, value unworthy spend time with it establishment relation.
[ترجمه گوگل]سه، گربه ایرانی: توهین آمیز و وفاداری گائو، میل کنترل پروردگار قوی، درست فکر می کنم اول روشن، ارزش نالایق صرف زمان با آن استقرار رابطه
[ترجمه ترگمان]سه، گربه (پرشیا): offensiveness و Gao وفاداری، تمایل خود را برای اولین بار روشن، شایسته و مناسب، و ارزش صرف وقت خود را با رابطه ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is a very strong defense with offensiveness, initiative and destructiveness in modern basketball movement.
[ترجمه موسی] این یک دفاع بسیار مستحکم با حالت تهاجمی، ابتکار عمل و ویرانگر در حرکت بسکتبال مدرن است.
|
[ترجمه گوگل]این یک دفاع بسیار قوی با تهاجمی، ابتکار و مخرب در حرکت بسکتبال مدرن است
[ترجمه ترگمان]این یک دفاع بسیار قوی با offensiveness، ابتکار و ویرانگری در حرکت بسکتبال مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is also a hierarchy of offensiveness that needs to be observed.
[ترجمه گوگل]همچنین یک سلسله مراتب توهین آمیز وجود دارد که باید رعایت شود
[ترجمه ترگمان]همچنین سلسله مراتب of وجود دارد که باید مشاهده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It strengthens serving offensiveness, and renews the technique for both catchers and servers, which balances catching and serving techniques and promotes the technique development of vollyball games.
[ترجمه موسی] این سرویس تهاجمی را تقویت می کند ، و تکنیک را برای دریافت کننده ها و توپ زننده ها تجدید می کند ، که باعث تعادل روش های دریافت و سرویس دهی می شود و باعث پیشرفت تکنیک بازی های والیبال می شود.
|
[ترجمه گوگل]تهاجمی سرویس را تقویت می کند و تکنیک را هم برای شکارچی ها و هم برای سرورها تجدید می کند که تکنیک های گرفتن و سرویس را متعادل می کند و پیشرفت تکنیک بازی های والیبال را ارتقا می دهد
[ترجمه ترگمان]این روش خدمت را تقویت می کند و تکنیکی برای هر دو دریافت کننده و سرورها را تجدید می کند، که تکنیک های گیر و خدمت را متعادل می کند و توسعه تکنیکی بازی های vollyball را ارتقا می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Another way to say this is that offensiveness is one kind of lifestyle which is a reflection of the human needs of a certain group of people.
[ترجمه گوگل]راه دیگر بیان این مطلب این است که تهاجمی نوعی سبک زندگی است که بازتاب نیازهای انسانی گروه خاصی از مردم است
[ترجمه ترگمان]یک راه دیگر برای گفتن این است که offensiveness نوعی سبک زندگی است که بازتابی از نیازهای انسانی یک گروه خاص از مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She overlooked his offensiveness and tried to pretend nothing had happened.
[ترجمه گوگل]او توهین آمیز او را نادیده گرفت و سعی کرد وانمود کند که هیچ اتفاقی نیفتاده است
[ترجمه ترگمان]او از offensiveness چشم پوشی کرد و سعی کرد وانمود کند که هیچ اتفاقی نیفتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a misguided attempt to be funny, he manages only offensiveness.
[ترجمه گوگل]در تلاشی نادرست برای خنده دار بودن، او فقط تهاجمی را مدیریت می کند
[ترجمه ترگمان]او در تلاش خود برای مضحک بودن، تنها offensiveness را مدیریت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A presumptuous nickname, whether applied directly to a person or one's profession, can thwart communication by its offensiveness as much as by its ambiguity.
[ترجمه گوگل]یک نام مستعار متکبرانه، خواه مستقیماً به یک شخص یا حرفه فرد اطلاق شود، می تواند به همان اندازه که با ابهام و توهین آمیز بودن، ارتباط را خنثی کند
[ترجمه ترگمان]یک نام مستعار گستاخانه، چه به طور مستقیم به فرد یا حرفه فرد اعمال شود، می تواند با ابهام آن، ارتباط را با ابهام آن خنثی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Philinte contends that honesty must be balanced with manners, arguing that flattery might justly take the place of offensiveness.
[ترجمه گوگل]فیلینت مدعی است که صداقت باید با آداب متوازن باشد، و استدلال می کند که چاپلوسی ممکن است عادلانه جای توهین را بگیرد
[ترجمه ترگمان]فیلنت هم ادعا می کند که صداقت باید با نزاکت متعادل شود، و مدعی است که این تملق ممکن است عادلانه محل of را به خود بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Researchers abroad hold two differing views on the difference in offensiveness between men and women in intimate-relations violence, thus giving rise to sustained disputes.
[ترجمه گوگل]محققان خارج از کشور دو دیدگاه متفاوت در مورد تفاوت توهین آمیز بین زن و مرد در خشونت روابط صمیمانه دارند، بنابراین منجر به اختلافات پایدار می شود
[ترجمه ترگمان]محققان در خارج دو دیدگاه متفاوت را در مورد تفاوت بین مردان و زنان در خشونت های نزدیک به روابط برگزار می کنند و در نتیجه منجر به اختلافات پایدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The website features more than 700 messages, which visitors rank in terms of offensiveness.
[ترجمه گوگل]این وب سایت دارای بیش از 700 پیام است که بازدیدکنندگان از نظر توهین آمیز رتبه بندی می کنند
[ترجمه ترگمان]این وب سایت دارای بیش از ۷۰۰ پیغام است که بازدیدکنندگان از نظر of رتبه را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When someone say you the skin not enough white of time, you should be ready to take advice to accept, can not mean cut up rough can not make to serve as what offensiveness action! ! !
[ترجمه گوگل]هنگامی که کسی می گوید شما پوست به اندازه کافی سفید از زمان، شما باید آماده به مشاوره برای پذیرش، نمی تواند به این معنی برش خشن نمی تواند به عنوان چه عمل توهین آمیز خدمت می کنند! ! !
[ترجمه ترگمان]وقتی کسی به شما می گوید پوست به اندازه کافی سفید نیست، شما باید آماده باشید که advice را قبول کنید، منظورم این نیست که آن را اصلاح کنید !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• aggressiveness; affront, offense; quality of being offensive

پیشنهاد کاربران

Definition = ویژگی که مسبب اهانت یا توهین می شود.
offensiveness ( noun ) = بی حرمتی، حتاکی، پرخاشگری، نفرت انگیزی، اهانت آمیزی، نفرت انگیزی، بدی، حرمت شکنی، نفرت پراکنی، تهاجمی
examples:
...
[مشاهده متن کامل]

1 - Reid has apologized for the offensiveness of his comments.
رید برای اهانت آمیزیِ نظرات خود عذرخواهی کرده است.
2 - Racism, sexism and other offensiveness are not welcome.
نژادپرستی ، تبعیض جنسی و سایر موارد حرمت شکنی مورد استقبال نیست.
3 - He's deliberately cut himself off from audiences through the offensiveness of his movies.
او عمداً بواسطه نفرت پراکنی در فیلم هایش خود را از تماشاگران جدا کرده است.
4 - Sorry if I had to disqualify your entry for lack of taste or offensiveness in general.
با عرض پوزش اگر مجبور شدم ورود شما را به دلیل عدم متانت طبع یا حالت تهاجمی ( پرخاشگری ) رد کنم.

بپرس