ocean

/ˈoʊʃn̩//ˈəʊʃn̩/

معنی: اقیانوس
معانی دیگر: (هر پهنه یامقدار عظیم) بزرگ پهنه، کلانبخش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the vast expanse of salt water covering approximately three quarters of the earth's surface.
مترادف: sea, seven seas
مشابه: briny, drink, high seas, hydrosphere, main, wave

(2) تعریف: any of the major divisions of this expanse.
مترادف: sea
مشابه: Arctic Ocean, Atlantic, Indian Ocean, sound

(3) تعریف: a huge expanse or quantity.
مترادف: deluge, host, mountain, sea, volume
مشابه: flood, mass, pile, raft, slew, spate, torrent

- oceans of flowers in a field
[ترجمه Ali] اقیانوس از گل در زمین
|
[ترجمه الی] گل های اقیانوس در زمین هستند
|
[ترجمه مجید] اقیانوسی از گل در زمین
|
[ترجمه Asma] اقیاسی از گل در دشت
|
[ترجمه گوگل] اقیانوس های گل در یک مزرعه
[ترجمه ترگمان] اقیانوس ها در یک زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the ocean floor
کف اقیانوس

2. the ocean is a rather steadfast environment
اقیانوس محیط نسبتا تغییر ناپذیری است.

3. in mid ocean
در وسط اقیانوس

4. the ship crossed the ocean
کشتی از اقیانوس رد شد.

5. directional lines showing wind and ocean currents
خط های جهت نما که جریان بادها و اقیانوس ها را نشان می دهند

6. oil tankers plowed across the ocean
کشتی های نفتکش با تلاش اقیانوس را طی کردند.

7. the lowest regions of the ocean
زیرین ترین بخش های اقیانوس

8. the unheard-of lands beyond the ocean
سرزمین های ناشناخته ی آن سوی اقیانوس

9. light cannot infiltrate the depths of the ocean
نور نمی تواند به اعماق اقیانوس رسوخ کند.

10. an island of peace and tranquility in an ocean of conflict and war
سرزمین صلح و آرامش در اقیانوسی از کشمکش و جنگ

11. after a few weeks, his enthusiasm for swimming in the ocean faded away
پس از چند هفته،اشتیاق او به شنا در اقیانوس ازبین رفت.

12. Think of me sometimes while Alps and ocean divide us,but they ever will,unless you wish it.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات به من فکر کن در حالی که آلپ و اقیانوس ما را از هم جدا می کنند، اما هرگز این کار را خواهند کرد، مگر اینکه تو بخواهی
[ترجمه ترگمان]گاهی در حالی که آلپ و اقیانوس ما را تقسیم می کنند به من فکر کنید، اما تا به حال این کار را خواهند کرد مگر این که شما بخواهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She stood on the beach, gazing at the ocean.
[ترجمه گوگل]او در ساحل ایستاده بود و به اقیانوس خیره می شد
[ترجمه ترگمان]او کنار ساحل ایستاده بود و به اقیانوس خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ships towing huge magnets trolled the ocean floor.
[ترجمه گوگل]کشتی هایی که آهن رباهای عظیم را بکسل می کردند کف اقیانوس را می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]کشتی ها magnets عظیمی را از کف اقیانوس به هم می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One who has seen the ocean thinks nothing of mere rivers.
[ترجمه گوگل]کسی که اقیانوس را دیده است به رودخانه های صرف فکر نمی کند
[ترجمه ترگمان]کسی که اقیانوس را دیده چیزی از رودخانه ها نمی گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The Kon-Tiki sailed across the Pacific Ocean propelled by wind power.
[ترجمه گوگل]کشتی Kon-Tiki با نیروی باد در سراسر اقیانوس آرام حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]The - Tiki با نیروی باد به سمت اقیانوس آرام حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The Huanghe River disembogues itself into the ocean.
[ترجمه گوگل]رودخانه هوانگه خود را در اقیانوس رها می کند
[ترجمه ترگمان]رودخانه Huanghe خودش را به درون اقیانوس هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I dropped a tear in the ocean, and when i find it thats the day i will stop loving you.
[ترجمه سها] یک قطره اشک در اقیانوس می اندازم و روزی که پیدایش کنم ، دست از دوست داشتنت برمیدارم
|
[ترجمه گوگل]من یک اشک در اقیانوس ریختم و وقتی آن را پیدا کردم آن روز است که دیگر دوستت ندارم
[ترجمه ترگمان]من یک قطره اشک تو اقیانوس انداختم و وقتی پیداش کردم اون روز دیگه عاشقت میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. We have a clear view of the ocean from our hotel window.
[ترجمه گوگل]ما از پنجره هتل خود نمای واضحی از اقیانوس داریم
[ترجمه ترگمان]نمای روشنی از اقیانوس از پنجره هتل داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The Pacific Ocean is the biggest ocean in the earth.
[ترجمه گوگل]اقیانوس آرام بزرگترین اقیانوس روی زمین است
[ترجمه ترگمان]اقیانوس آرام بزرگ ترین اقیانوس در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The sun dips into the ocean.
[ترجمه گوگل]خورشید در اقیانوس فرو می رود
[ترجمه ترگمان]خورشید در اقیانوس فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اقیانوس (اسم)
ocean

تخصصی

[عمران و معماری] اقیانوس
[زمین شناسی] اقیانوس ورقه آب شوری که توده های عظیم خشکی زمین را احاطه می کند،آن بوسیله این توده های خشکی به چندین قسمت وسیع تقسیم می شود که هر یک به نام یک اقیانوس شناخته می شود ،و همه با هم در حدود 71 درصد سطح زمین را می پوشاند
[آب و خاک] اقیانوس

انگلیسی به انگلیسی

• one of the large bodies of water covering the earth (i.e. atlantic, pacific, indian, arctic, and antarctic oceans); large quantity; great distance
some people refer to the sea as the ocean.
ocean is part of the name of five very large areas of sea.

پیشنهاد کاربران

In slang, “ocean” is used to describe a state of sadness or depression. It is often used metaphorically to convey a deep and overwhelming feeling of sadness.
در زبان عامیانه، "ocean" برای توصیف حالت غمگینی یا افسردگی استفاده می شود. اغلب به صورت استعاری برای انتقال یک احساس عمیق و طاقت فرسا از غم و اندوه استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

For example, someone might say, “I’m drowning in the ocean right now, I can’t seem to shake off this sadness. ”
In a blog post about mental health, someone might write, “Navigating the depths of the ocean can be challenging, but there is always hope. ”
A therapist might say, “Many people experience moments of being lost in the ocean, but remember, you are not alone. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-blue/
اقیانوس
مثال: They took a boat trip across the ocean to visit remote islands.
آن ها یک سفر قایقی را در اقیانوس برای بازدید از جزایر دوردست انجام دادند.
آب محیط ؛ دریای بزرگ. اقیانوس :
آب محیط را ز کرامات کرده پل
بگذشته ز آتشین پل این طاق آب فام.
خاقانی.
ز آب محیط دید کمر بر میان خاک
از جرم خاک بست کمر بر میان آب.
خاقانی.
- بحر محیط ؛ دریای محیط. اقیانوس :
...
[مشاهده متن کامل]

همو شد فاعل افلاک و انجم
همو بحر محیط و جان مردم.
ناصرخسرو.
شهی که هست دل و دست او به گاه سخا
یکی چو بحر محیط و یکی چو ابر مطیر.
مسعودسعد ( دیوان ص 245 ) .
به جود بحر محیطی نه ، زانکه بحر محیط
کف جواد ترا هست چون رهی و رهین.
سوزنی.
خندقی چون بحر محیط با قعری بعید و عرضی بسیط در پیرامن آن کشیده. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 284 ) .
کدام سائل از این موهبت شود محروم
که همچو بحر محیط است بر جهان سایل.
سعدی.
- دریای محیط ؛ بحر محیط. اقیانوس :
گردون بلند است رواقش به گه بزم
دریای محیط است سرایش به گه بار.
فرخی.
دریای محیط است در این خاک معانی
هم دُرّ گرانمایه و هم آب مطهر.
ناصرخسرو.

وسیع و بزرگ
Oceanاقیانوس
Sea دریا
Lake دریاچه
Pond تالاب
Pool استخر
کسی که داخل اقیانوس یا آب است
ocean
واژه ای ایرانی - اروپایی ست و هم ریشه با :
آلمانی = Ozean
یونانی اَرَبیده = اُقیانوس
پارسی = اُشان ، اُوشان، آبشان ، آبسار ، دریاسار
واکاوی :ocean : o - cean
o = آب ، در گویش های بومی ایرانی به آب ، اُ، اُو میگویند
...
[مشاهده متن کامل]

cean = پسوند جا و اِستان ( مکان ) : شان ، مانند :
کرمانشان که به نادرست کرمانشاه می گویند
گُلشان / گُلشَن = گُلِستان

big sea
عالی بود
ممنون ازتون
فقط اونukواونکی یعنی چی متوجه نشدم اگه میشه جواب بدین
اقیانوس
A very big sea
اقیانوس ، مکانی که اب زیادی درش جمع شده باشع
I can't believe it what's happening to that lake I just see a big ocean

There are many shark in the Atlas ocean
در اقیانوس اطلس کوسه های زیادی وجود دارد
a very big sea

اقیانوس ، بزرگ پهنه
Oceanse of مقدار زیاد
اقیانوس
one of the large areas of salt water that covers most of the earth
اقیانوس های پر عمق
i like to swim in the ocean when it's war enough. جمله برای ocean
اقیانوس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس