occupier

/ˈɑːkjəˌpaɪər//ˈɒkjʊpaɪə/

معنی: ساکن، اشغال کننده، متصرف
معانی دیگر: اشغال کننده، ساکن

جمله های نمونه

1. Are you an owner - occupier or a tenant?
[ترجمه گوگل]آیا شما مالک هستید - متصرف یا مستاجر؟
[ترجمه ترگمان]تو یه مستاجر - یا مستاجر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The letter was addressed to the occupier of the house.
[ترجمه گوگل]نامه خطاب به متصرف خانه بود
[ترجمه ترگمان]آدرس این نامه رو به کارمند نمونه خونه داده بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Would a reasonable occupier have drawn the inference that there was a danger and that the presence of the trespasser was likely.
[ترجمه گوگل]آیا یک اشغالگر منطقی استنباط می کرد که خطر وجود دارد و احتمال وجود متجاوز وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا یک اشغالگر منطقی این استنباط را برانگیخته است که خطر وجود دارد و حضور of محتمل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The document has to be signed by the occupier of every household.
[ترجمه گوگل]این سند باید توسط متصرف هر خانوار امضا شود
[ترجمه ترگمان]این سند باید توسط اشغالگر هر خانوار امضا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An occupier of residential accommodation at a rent for a term is either a lodger or a tenant.
[ترجمه گوگل]ساکن مسکن مسکونی با اجاره به مدت یک مدت یا مستاجر یا مستاجر است
[ترجمه ترگمان]اشغالگر مسکن مسکونی در اجاره برای مدتی مستاجر یا مستاجر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Once the relationship of occupier and trespasser is established, there is not automatically a duty.
[ترجمه گوگل]وقتی رابطه متصرف و متجاوز برقرار شد، خود به خود تکلیفی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]زمانی که رابطه اشغالگر و trespasser برقرار شود، به طور خودکار یک وظیفه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The occupier of the premises owes a common duty of care to all lawful visitors to the premises.
[ترجمه گوگل]متصرف از اماکن موظف است یک وظیفه مشترک مراقبت از کلیه بازدیدکنندگان قانونی از محل را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اشغالگر خانه وظیفه مشترکی برای رسیدگی به همه بازدیدکنندگان قانونی به این محل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The occupier of the next seat move upon your armrest the moment your vigilance flags.
[ترجمه گوگل]اشغال کننده صندلی بعدی در لحظه ای که پرچم هوشیاری شما را نشان می دهد، روی دسته شما حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]کارگر راهدار، لحظه ای بعد روی صندلی شما نشست و شروع به علامت زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was no mail except the usual junk addressed to the occupier.
[ترجمه گوگل]هیچ نامه ای وجود نداشت، به جز هرزنامه های معمولی خطاب به اشغالگر
[ترجمه ترگمان]به غیر از junk معمولی که به کارگر راهدار داده می شد، نامه ای در کار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A lawful visitor is a person who has the permission of the occupier to enter the premises.
[ترجمه گوگل]ملاقات کننده قانونی شخصی است که از متصرف اجازه ورود به محل را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک مهمان قانونی فردی است که از اشغالگر اجازه ورود به ساختمان را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The mere fact that a warning has been given will not be sufficient to absolve the occupier.
[ترجمه گوگل]صرف اخطار برای تبرئه اشغالگر کافی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]تنها این حقیقت که هشداری داده شده است برای مبرا کردن از اشغالگر کافی نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is an objective test which does not depend upon either the skill or the resources of the particular occupier.
[ترجمه گوگل]این یک آزمون عینی است که به مهارت یا منابع اشغالگر خاص بستگی ندارد
[ترجمه ترگمان]این یک تست عینی است که به مهارت و یا منابع اشغالگر خاص بستگی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The types of annoyance to the quiet enjoyment of an occupier are infinite.
[ترجمه گوگل]انواع آزار از لذت آرام اشغالگر بی نهایت است
[ترجمه ترگمان]برخی از انواع و اقسام آزار و آزار دهنده the که در اینجا زندگی می کند بی نهایت دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If a person was injured by broken glass left there, the relevant occupier would be the local authority.
[ترجمه گوگل]اگر شخصی با شیشه شکسته رها شده در آنجا مجروح شده باشد، متصرف مربوطه مقام محلی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر یک نفر با شکستن شیشه شکسته آنجا مجروح شد، اشغالگر مربوطه قدرت محلی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This enables the landlord to seek forfeiture against any occupier of the leased premises.
[ترجمه گوگل]این امر به صاحبخانه امکان می دهد تا در مقابل هر متصرفی از محل اجاره ای به دنبال توقیف باشد
[ترجمه ترگمان]این امر به موجر این امکان را می دهد که در برابر هر اشغالگر ساختمان های اجاره ای محروم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساکن (اسم)
resident, denizen, inhabitant, occupant, lodger, habitant, occupier, inmate

اشغال کننده (اسم)
holder, occupant, holdback, occupier

متصرف (اسم)
possessor, proprietor, occupier

انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that occupies; resident; tenant; conqueror
the occupier of a house, flat, or piece of land is the person who lives or works there; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : occupy
✅️ اسم ( noun ) : occupation / occupancy / occupant / occupier
✅️ صفت ( adjective ) : occupied / occupational
✅️ قید ( adverb ) : occupationally

بپرس