occupational therapy

/akjəˈpeɪʃənəlˈθerəpi//ˌɒkjʊˈpeɪʃnəlˈθerəpi/

معنی: درمان بوسیله اشتغال بکار، کار درمانی
معانی دیگر: (پزشکی) کار درمانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: therapy consisting of work designed to provide mental diversion or a creative outlet, exercise to heal or correct a physical deficiency or injury, or training in vocational skills.

جمله های نمونه

1. She will now begin occupational therapy to regain the use of her hands.
[ترجمه عبدالله غفاری] او اکنون کاردرمانی ( تمرینات فیزیکی ) را شروع کرده است تا دوباره بتواند از دست هایش استفاده کند.
|
[ترجمه گوگل]او اکنون کاردرمانی را آغاز خواهد کرد تا دوباره استفاده از دستانش را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او اکنون درمان شغلی را برای به دست آوردن استفاده از دست خود آغاز خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two charities have worked successfully together, advancing occupational therapy in the drug detoxification centres.
[ترجمه گوگل]این دو موسسه خیریه با موفقیت با هم کار کرده اند و کاردرمانی را در مراکز سم زدایی مواد مخدر پیش برده اند
[ترجمه ترگمان]این دو موسسه خیریه با موفقیت با یکدیگر کار کرده اند و درمان شغلی در مراکز سم زدایی مواد مخدر را افزایش داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Group therapy every day. Occupational therapy.
[ترجمه گوگل]گروه درمانی هر روز کار درمانی
[ترجمه ترگمان]درمان گروهی در هر روز درمان حرفه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Microcomputers and assessment in occupational therapy.
[ترجمه گوگل]ریز کامپیوترها و ارزیابی در کاردرمانی
[ترجمه ترگمان]ارزیابی و ارزیابی در درمان شغلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She also takes part in physical and occupational therapy programs at the Kennedy Krieger Institute for children.
[ترجمه گوگل]او همچنین در برنامه های فیزیوتراپی و کاردرمانی در موسسه کندی کریگر برای کودکان شرکت می کند
[ترجمه ترگمان]او همچنین در برنامه های درمانی فیزیکی و شغلی در موسسه کندی Krieger برای کودکان شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Including physiotherapy and occupational therapy and speech therapy, and so on.
[ترجمه گوگل]از جمله فیزیوتراپی و کاردرمانی و گفتار درمانی و
[ترجمه ترگمان]از جمله فیزیوتراپی و درمان حرفه ای و گفتار درمانی و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods: 200 schizophrenic patients regularly take part in Occupational Therapy were evaluated with the SDSS, BPRS, SAPS, SANS, IPROS, and SRHMS.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 200 بیمار اسکیزوفرنیک که به طور منظم در کاردرمانی شرکت می‌کردند با SDSS، BPRS، SAPS، SANS، IPROS و SRHMS مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۲۰۰ بیمار شیزوفرنی که به طور منظم در Therapy کار می کنند، با the، BPRS، saps، SANS، IPROS و SRHMS مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Physiotherapy, occupational therapy and child assessment services are also charged at $ 44 per session.
[ترجمه گوگل]خدمات فیزیوتراپی، کاردرمانی و ارزیابی کودک نیز 44 دلار در هر جلسه دریافت می شود
[ترجمه ترگمان]فیزیوتراپی، درمان شغلی و مراقبت کودک نیز در هر جلسه ۴۴ دلار هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To explore the of occupational therapy for the cerebral palsied children was introduced.
[ترجمه گوگل]برای بررسی کاردرمانی کودکان فلج مغزی معرفی شد
[ترجمه ترگمان]برای بررسی روش های درمانی شغلی کودکان cerebral مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What was your employment status in the occupational therapy profession as at 3 2008?
[ترجمه گوگل]وضعیت اشتغال شما در حرفه کاردرمانی در سال 2008 چگونه بود؟
[ترجمه ترگمان]وضعیت شغلی شما در حرفه درمان شغلی در ۳ سال ۲۰۰۸ چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is there any concrete information or is it occupational therapy?
[ترجمه گوگل]آیا اطلاعات مشخصی وجود دارد یا کاردرمانی است؟
[ترجمه ترگمان]آیا اطلاعات عینی وجود دارد و یا درمان شغلی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He had physical therapy, then occupational therapy to begin rebuilding his body.
[ترجمه گوگل]او فیزیوتراپی و سپس کاردرمانی برای شروع بازسازی بدنش انجام داد
[ترجمه ترگمان]او فیزیوتراپی را انجام داد و سپس درمان شغلی شروع به بازسازی بدنش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Did you seek work in occupational therapy profession during the past 30 days?
[ترجمه گوگل]آیا در 30 روز گذشته به دنبال کار در حرفه کاردرمانی بوده اید؟
[ترجمه ترگمان]آیا در طول ۳۰ روز گذشته به دنبال کار در حرفه درمانی حرفه ای بوده اید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Methods: Comprehensive treatment include Mobilization treatment, occupational therapy, physical therapy.
[ترجمه گوگل]روش ها: درمان جامع شامل درمان بسیج، کاردرمانی، فیزیوتراپی است
[ترجمه ترگمان]روش ها: درمان جامع شامل روش درمان، درمان شغلی، درمان فیزیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درمان بوسیله اشتغال بکار (اسم)
occupational therapy

کار درمانی (اسم)
occupational therapy

تخصصی

[بهداشت] شغل درمانی

انگلیسی به انگلیسی

• healing with the aid of handicraft
occupational therapy is a way of helping people who have been ill or injured to develop or regain skills by giving them things to do.

پیشنهاد کاربران

کاردرمانی ( اسم ) : کار سبک یا سرگرمی هایی که به عنوان وسیله ای برای درمان استفاده می شود، به ویژه برای افراد دارای مشکلات جسمی یا روانی، برای ارتقای استقلال در طول دوره بهبودی پس از یک بیماری یا عمل جراحی.

بپرس