occidental

/ˌɑːksəˈdentl̩//ˌɒksɪˈdentl̩/

معنی: مغربی
معانی دیگر: (شعر قدیم) باختری، غربی، (o بزرگ) وابسته به اروپا و امریکا و مردم و فرهنگ و امور آنها، باختر غربی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (often cap.) of or concerning the countries of Europe and the Western Hemisphere, their peoples, or their cultures; western.
اسم ( noun )
مشتقات: occidentally (adv.), occidentality (n.)
• : تعریف: (usu. cap.) a native or resident of Europe or the Western Hemisphere.

جمله های نمونه

1. Occidental has long been active in local and national politics.
[ترجمه گوگل]Occidental مدتهاست که در سیاست محلی و ملی فعال بوده است
[ترجمه ترگمان]این استان مدت ها است که در سیاست محلی و ملی فعال بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The entire history on which our leading Occidental religions have been founded is an anthology of fictions.
[ترجمه گوگل]تمام تاریخی که مذاهب اصلی غربی ما بر اساس آن بنا شده اند، مجموعه ای از داستان های تخیلی است
[ترجمه ترگمان]کل تاریخ که ادیان اصلی غربی ما بنیان گذاشته، گلچین fictions از تخیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Originated from international occidental first - class science and technology.
[ترجمه گوگل]نشات گرفته از علم و فناوری درجه یک غرب بین المللی
[ترجمه ترگمان]Originated از علوم و فن آوری نسل اول بین المللی occidental
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Occidental don't often entertain guests; but Chinese often invite friend to dinner.
[ترجمه گوگل]غربی اغلب از مهمانان پذیرایی نمی کند اما چینی ها اغلب دوست خود را به شام ​​دعوت می کنند
[ترجمه ترگمان]غربی اغلب مهمانان را سرگرم نمی کنند، اما اغلب چینی دوست را برای شام دعوت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Occidental has offered Mr. Obama an honorary degree, says Mr. Veitch.
[ترجمه گوگل]آقای ویچ می گوید که Occidental به آقای اوباما مدرک افتخاری پیشنهاد داده است
[ترجمه ترگمان]آقای Veitch می گوید که این دانشگاه درجه افتخاری به آقای اوباما داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the occidental advocate duality, in their opinion, ideal life and true life may be self-existent. This mode of life possess intensitying transcendental consciousness.
[ترجمه گوگل]اما طرفدار غروب دوگانگی، به عقیده آنها، زندگی ایده آل و زندگی واقعی ممکن است خود موجود باشد این شیوه زندگی دارای آگاهی ماورایی شدید است
[ترجمه ترگمان]اما مدافع occidental، به عقیده آن ها، زندگی ایده آل و زندگی واقعی ممکن است موجود باشد این حالت زندگی دارای آگاهی متعالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My dense Occidental mind did not immediately follow his meaning.
[ترجمه گوگل]ذهن متراکم غربی من بلافاصله معنای او را دنبال نکرد
[ترجمه ترگمان]ذهن آشفته غربی من بلافاصله مفهوم او را دنبال نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Second, do not buy cheap perfumes in occidental places.
[ترجمه گوگل]دوم اینکه عطرهای ارزان قیمت را در مکان های غربی نخرید
[ترجمه ترگمان]دوم، عطرهای مرغوب را در مناطق occidental نخرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In contrast, Ray R. Irani, CEO of Occidental Petroleum Corp.
[ترجمه گوگل]در مقابل، ری آر ایرانی، مدیرعامل شرکت Occidental Petroleum Corp
[ترجمه ترگمان]در مقابل، ری آر Irani مدیر عامل شرکت نفت غربی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The tradition of Orientalism of the occidental people cannot surpass the cultural rifts at all.
[ترجمه گوگل]سنت شرق شناسی مردم غرب به هیچ وجه نمی تواند از شکاف های فرهنگی پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]سنت شرق شناسی از مردم occidental نمی تواند از \"اختلافات فرهنگی\" فراتر رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A sort of halo, an occidental glow, came over life then.
[ترجمه گوگل]نوعی هاله، یک درخشش غربی، در آن زمان در زندگی ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]پس از آن هاله نورانی و هاله نورانی بر زندگی چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As one of the Occidental humanistic forms, science, is a branch of knowledge of freedom.
[ترجمه گوگل]علم به عنوان یکی از اشکال انسان گرای غربی، شاخه ای از دانش آزادی است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از اشکال انسانی غربی، علم، شاخه ای از دانش آزادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In some respects the African mind works rather differently from the occidental one.
[ترجمه گوگل]از برخی جهات، ذهن آفریقایی متفاوت از ذهن غربی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]در برخی جنبه ها، ذهن آفریقایی به گونه ای متفاوت از occidental عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Church and lay workers are equipped to help communities throughout Negros Occidental to understand the economic and social reasons for their problems.
[ترجمه گوگل]کارگران کلیسا و غیر روحانی برای کمک به جوامع در سراسر نگروس غربی برای درک دلایل اقتصادی و اجتماعی مشکلات خود مجهز هستند
[ترجمه ترگمان]کلیسا و کارگران برای کمک به جوامع در سراسر Negros غربی برای درک دلایل اقتصادی و اجتماعی برای مشکلات خود تجهیز شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Strong gains came from other oil producers too, including Texaco, Chevron and Occidental.
[ترجمه گوگل]سایر تولیدکنندگان نفت نیز از جمله تگزاکو، شورون و اوکسیدنتال، دستاوردهای بزرگی کسب کردند
[ترجمه ترگمان]منافع قوی نیز از سایر تولیدکنندگان نفت مانند Texaco، چورون و Occidental گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مغربی (صفت)
western, occidental

تخصصی

[زمین شناسی] غربی، باختری (الف) یک سنگ جواهر بی کیفیت و نامرغوب؛ مانند عقیق نامرغوب (با ساختار ناقص و شفافیت اندک). (ب) مشابه بی کیفیت و نامرغوب یک جواهر مرغوب مانند فیروزه بدلی (اُدونتولیت) یا توپاز بدلی (سیترین). (ج) سنگ جواهری که در هر بخش از جهان، به غیر از شرق زمین، یافت می شود. مقایسه شود با: oriental.

انگلیسی به انگلیسی

• native of the west
of the west, western
occidental means relating to the countries of europe and america; a formal word.

پیشنهاد کاربران

غربی، مربوط به جهان غرب؛
occidental culture: فرهنگ غرب

بپرس