obliquely


بطور مایل، کج، بشکل اریب، بطور مورب، قیقاج

جمله های نمونه

1. Always cut stems obliquely to enable flowers to absorb more water.
[ترجمه گوگل]همیشه ساقه ها را به صورت اریب ببرید تا گل ها آب بیشتری جذب کنند
[ترجمه ترگمان]همیشه ساقه ها را برید تا گل ها را قادر به جذب آب بیشتر بکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He obliquely referred to the US, Britain and Saudi Arabia.
[ترجمه گوگل]او به طور غیرمستقیم به آمریکا، انگلیس و عربستان سعودی اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]او به طور مایل به آمریکا، بریتانیا و عربستان سعودی اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This muscle runs obliquely downwards inside the abdominal cavity.
[ترجمه گوگل]این عضله به صورت مایل به سمت پایین در داخل حفره شکمی حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]این ماهیچه به طور مایل به پایین در حفره شکمی می دود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He referred only obliquely to their recent problems.
[ترجمه گوگل]او فقط به مشکلات اخیر آنها اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]او فقط به طور مایل به مشکلات اخیر آن ها اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The agent counsels them obliquely against waste, repeats the letter of the law, and smiles.
[ترجمه گوگل]مامور به آنها در برابر هدر رفتن توصیه می کند، حرف قانون را تکرار می کند و لبخند می زند
[ترجمه ترگمان]نماینده به طور مایل به آن ها مشاوره می دهد، نامه قانون را تکرار می کند، و لبخند می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He approached such matters slowly, obliquely, over wine and sweetmeats.
[ترجمه گوگل]او به آهستگی، اریب، بیش از شراب و شیرینی به چنین مسائلی نزدیک شد
[ترجمه ترگمان]او به این چیزها آهسته و به طور مایل به شراب و شیرینی نزدیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Accidentally, obliquely, the squadron had found this way of striking back.
[ترجمه گوگل]تصادفاً به طور اریب اسکادران این راه را پیدا کرده بود که به عقب برگردد
[ترجمه ترگمان]تصادفا اسواران به طور مایل این راه را پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From the gateway two paths led obliquely across the court.
[ترجمه گوگل]از دروازه، دو راه به صورت مورب به حیاط می رسید
[ترجمه ترگمان]از دروازه دو کوره راهی به طور مایل به حیاط منتهی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They had approached each other obliquely and addressed each other by implication.
[ترجمه گوگل]آنها به صورت اریب به یکدیگر نزدیک شده بودند و یکدیگر را به طور ضمنی خطاب می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور مایل به یکدیگر نزدیک شده بودند و هر دو را به طور ضمنی مخاطب قرار داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Demonstrating value obliquely - winning over her friends, telling cool stories, palm reading, etc.
[ترجمه گوگل]نشان دادن ارزش به صورت اریب - جذب دوستانش، گفتن داستان های جالب، خواندن کف دست و غیره
[ترجمه ترگمان]ارزش Demonstrating به طور مایل - برنده شدن روی دوستان، گفتن داستان های سرد، خواندن کف دست و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The volume may include a region obliquely oriented relative to the diaphragm to support a low frequency response of the speaker.
[ترجمه گوگل]صدا ممکن است شامل ناحیه ای باشد که به صورت مایل نسبت به دیافراگم جهت پشتیبانی از پاسخ فرکانس پایین بلندگو دارد
[ترجمه ترگمان]این حجم ممکن است شامل ناحیه ای باشد که به طور مایل نسبت به دیافراگم جهت پشتیبانی از پاسخ فرکانس پایین سخنگو باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Obliquely set with moderate spacing between, neither too far apart nor too close.
[ترجمه گوگل]به صورت اریب با فاصله متوسط، نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک تنظیم شده است
[ترجمه ترگمان]obliquely با فواصل متوسط فاصله دارند، نه خیلی دور از هم و نه خیلی نزدیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The obliquely inflowing current forms an asymmetric geomorphologic system in the tidal inlet, the tidal deltas are more developed on the east side of inner bay and on the northeast side of outer bay.
[ترجمه گوگل]جریان ورودی مورب یک سیستم ژئومورفولوژیکی نامتقارن را در ورودی جزر و مد تشکیل می دهد، دلتاهای جزر و مدی در سمت شرق خلیج داخلی و در سمت شمال شرقی خلیج بیرونی توسعه یافته تر هستند
[ترجمه ترگمان]جریان ورودی به طور مایل ورودی یک سیستم ژئومورفولوژی نامتقارن در ورودی جذر و مد را شکل می دهد که deltas جزر و مد بیشتر در قسمت شرقی خلیج داخلی و در سمت شمال شرقی کهر خارجی توسعه یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was receding obliquely with a curious hurrying gait.
[ترجمه گوگل]او با یک راه رفتن عجولانه کنجکاو به صورت اریب عقب می رفت
[ترجمه ترگمان]او به طور مایل عقب رفته با گام های عجیب و شتاب آمیز عقب می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Eyes: Obliquely placed in the skull.
[ترجمه گوگل]چشم: به صورت اریب در جمجمه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]چشم هایی که در جمجمه نصب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] به صورت مایل، به طور اریب یا مایل

انگلیسی به انگلیسی

• in an oblique manner; diagonally; indirectly

پیشنهاد کاربران

غیر مستقیم
به طور ضمنی، ضمنا
به صورت تلویحی، تلویحا

بپرس