o'er

/ˈor//ɔː/

معنی: بیرونی، بالایی، رویی، در بالا، بالای، بالای سر، بر فراز، ان طرف، در سرتاسر، بسوی دیگر، متجاوز از، روی
معانی دیگر: مخفف: over

جمله های نمونه

1. As long as mist hangs o'er the mountains, the deeds of the brave will be remembered.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که مه بر کوه ها آویزان است، اعمال شجاعان به یادگار خواهد ماند
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که مه در کوه ها معلق است، کاره ای شجاعانه به یاد خواهند آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. O'er land and sea they sped.
[ترجمه گوگل]از خشکی و دریا سرعت گرفتند
[ترجمه ترگمان]دریا و دریا به سرعت پیش می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Blue-winged dragons o'er dappled Cam skimming, Forked tailed martins, dipping and winging.
[ترجمه گوگل]اژدهای بال آبی که بادامک بادامک می‌چرخند، مارتین‌های دم دوشاخه‌دار، غوطه‌ور شدن و بال زدن
[ترجمه ترگمان]کم - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The green little grasses now tenderly wave O'er the green little chemist's green little grave.
[ترجمه گوگل]علف‌های کوچک سبز اکنون با ملایمت قبر کوچک سبز شیمیدان کوچک سبز را تکان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]علف های سبز و سبزی را با مهربانی تکان می داد و او را به سوی قبر کوچک سبز کوچک سبز کوچک تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the golden lightning Of the sunken sun O'er which clouds are bright'ning, Thou dost float and run, Like an unbodied joy whose race is just begun.
[ترجمه گوگل]در رعد و برق طلایی خورشید غرق شده ای که ابرها می درخشند، تو شناور می شوی و می دوی، مثل شادی بی جسمی که مسابقه اش تازه آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]در روشنایی طلایی خورشید غروب خورشید که ابره ای درخشان و درخشان هستند، تو در آب شناور و می دوی، مثل یک شادی unbodied که نژاد آن تازه شروع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. 7If one sheep leap o'er the dyke, all the rest will follow.
[ترجمه گوگل]7اگر یک گوسفند از روی داک بپرد، بقیه نیز به دنبال آن خواهند آمد
[ترجمه ترگمان][ VII ] اگر یک گوسفند از پناه گاه خود بپرد، بقیه نیز به دنبال آن خواهند آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The glowworm o'er grave and stone Shall light thee steady; The owl from the steeple sing, Welcome, proud lady.
[ترجمه گوگل]کرم درخشنده قبر و سنگ تو را روشن می کند جغد از برج می خواند، خوش آمدی بانوی مغرور
[ترجمه ترگمان]قبر کرم شب و سنگ برای تو روشن خواهد شد، جغد از برج ناقوس، خوش آمدید، خانم مغرور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For summer has o'er - brimm'd their clammy cells.
[ترجمه گوگل]برای تابستان است O'er - لبه سلول های آبدار خود را
[ترجمه ترگمان]برای فصل تابستان سلول های مرطوب خود را در دست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A darkling fire, faint hovering o'er a tomb.
[ترجمه گوگل]آتشی تیره و کمرنگ که روی یک قبر معلق است
[ترجمه ترگمان]یک آتش سوزی در تاریکی، ضعیف بر روی یک مقبره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And on that cheek and o'er that brow.
[ترجمه گوگل]و روی آن گونه و آن ابرو
[ترجمه ترگمان]و روی اون گونه و پیشانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. From o'er the woods that darkly spread below.
[ترجمه گوگل]از جنگل هایی که تاریکی در زیر پخش شده اند
[ترجمه ترگمان]از اون جنگل که به طرز مرموزی در پایین پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Oh long may it wave O'er the land of the free the home of the brave.
[ترجمه گوگل]آه دراز باد، ای سرزمین آزادگان، خانه شجاعان
[ترجمه ترگمان]اوه، چه مدت ممکن است سرزمین of را به چنگ آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. O'er the land of the free and the home of the brave!
[ترجمه گوگل]ای سرزمین آزادگان و خانه شجاعان!
[ترجمه ترگمان]اه، سرزمین آزاد و خانه شجاع!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the star-spangled banner in triumph shall wave· O'er the land of the free and the home of the brave.
[ترجمه گوگل]و پرچم پر ستاره در پیروزی به اهتزاز درخواهد آمد؛ ای سرزمین آزادگان و خانه شجاعان
[ترجمه ترگمان]و بیرق ستاره در پیروزی بر سرزمین آزاد و سرزمین دلیر موج خواهد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیرونی (صفت)
over, o'er, out, outdoor, foreign, external, outer, outward, exterior, cortical, extrinsic, extern, extrinsical

بالایی (صفت)
over, upper, superior, o'er, upward

رویی (صفت)
over, o'er, zincoid, skin-deep

در بالا (قید)
over, above, atop, o'er

بالای (حرف اضافه)
on, over, in, up, above, o'er

بالای سر (حرف اضافه)
over, above, o'er

بر فراز (حرف اضافه)
over, upon, up, o'er

ان طرف (حرف اضافه)
over, o'er

در سرتاسر (حرف اضافه)
over, o'er

بسوی دیگر (حرف اضافه)
over, o'er

متجاوز از (حرف اضافه)
over, o'er

روی (حرف اضافه)
aboard, on, over, in, upon, up, toward, o'er

انگلیسی به انگلیسی

• toward; to the other side; below; beyond; afresh; completely; excessively
on; above; on the surface of; in excess of; toward; completed, finished
excessively

پیشنهاد کاربران

بپرس