overseas

/ˌoʊvəˈsiːz//ˌəʊvəˈsiːz/

معنی: خارج، خارجه
معانی دیگر: ماورای بحار، ورا دریا، برون مرز، خارج از کشور، خارجی، ورا دریایی، برون مرزی، بیگانه (oversea هم می گویند)، خارج از کشور british possessions overseas متصرفات انگلیس در ورا دریا tourists coming from overseas توریستهایی که از برون مرز میآیند خارجی

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: across any of the several oceans; abroad.
مترادف: abroad

- He joined the army but was never sent overseas.
[ترجمه ب گنج جو] وارد کادر نظامی شد ولی هرگز به جایی در بیرون مرزها اعزامش نکردن .
|
[ترجمه گوگل] او به ارتش پیوست اما هرگز به خارج از کشور اعزام نشد
[ترجمه ترگمان] او به ارتش ملحق شد، اما هیچ وقت به خارج از کشور اعزام نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He's working overseas, but he'll return to the States next year.
[ترجمه گوگل] او در خارج از کشور کار می کند، اما سال آینده به ایالات متحده باز خواهد گشت
[ترجمه ترگمان] اون خارج از کشور کار می کنه، اما سال دیگه به آمریکا بر می گرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to people or places that are located abroad.
مشابه: abroad, alien, expatriate, external, foreign, international, transatlantic, transoceanic, transpacific, ultramarine

- We'll have to check with our overseas contacts.
[ترجمه گوگل] ما باید با مخاطبین خارج از کشور بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان] ما باید با رابط overseas مقابله کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She worked in one of our overseas branch offices.
[ترجمه نوید] او در شعبه یکی از دفاتر ما در خارج از کشور کار میکرد
|
[ترجمه گوگل] او در یکی از شعبه های ما در خارج از کشور کار می کرد
[ترجمه ترگمان] اون تو یکی از دفتر شعبه ما کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or concerning passage across an ocean.
مشابه: marine, maritime, sea, transatlantic, transoceanic, transpacific

- Our overseas flight was bumpy due to storms.
[ترجمه گوگل] پرواز خارج از کشور ما به دلیل طوفان ناهموار بود
[ترجمه ترگمان] پرواز خارجی ما به خاطر طوفان ها، پر از دست انداز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: (used with a sing. verb) foreign countries, esp. those situated across an ocean.

- Overseas is where we should concentrate our sales efforts.
[ترجمه گوگل] خارج از کشور جایی است که ما باید تلاش های فروش خود را متمرکز کنیم
[ترجمه ترگمان] در خارج از کشور ما باید تلاش های فروش خود را متمرکز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. overseas corn markets
بازارهای غله ی برون مرزی

2. overseas duty
ماموریت خارج از کشور

3. overseas markets
بازارهای برون مرزی

4. overseas trade
بازرگانی خارجی (برون مرزی)

5. british possessions overseas
متصرفات انگلیس در ورا دریا

6. the opening of overseas markets
گشایش بازارهای خارجی

7. tourists coming from overseas
توریست هایی که از برون مرز می آیند

8. the importence of broadcasting to overseas countries
اهمیت سخن پراکنی برای کشورهای آنسوی دریاها

9. we have mobilized our reserve forces for overseas duty
ما نیروهای احتیاطی خود را برای ماموریت در فرادریاها بسیج کرده ایم.

10. The university welcomes applications from overseas students.
[ترجمه گوگل]این دانشگاه از درخواست های دانشجویان خارج از کشور استقبال می کند
[ترجمه ترگمان]این دانشگاه از درخواست های دانشجویان خارجی استقبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Overseas earnings accounted for 9% of the total last year.
[ترجمه گوگل]درآمدهای خارج از کشور 9 درصد از کل سال گذشته را به خود اختصاص داده است
[ترجمه ترگمان]درآمده ای خارج از کشور ۹ % از کل سال گذشته را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. U. S. business today is challenged by aggressive overseas competitors.
[ترجمه گوگل]تجارت ایالات متحده امروزه توسط رقبای تهاجمی خارج از کشور به چالش کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]u S امروزه کسب وکار با رقبای خارجی تهاجمی به چالش کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Going overseas again, eh? It's a nice life for some!
[ترجمه گوگل]دوباره رفتن به خارج از کشور، نه؟ برای برخی زندگی خوبی است!
[ترجمه ترگمان]دوباره میری اونور آب، ها؟ زندگی خوبی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His task will be to duplicate his success overseas here at home.
[ترجمه گوگل]وظیفه او این خواهد بود که موفقیت خود را در خارج از کشور در خانه تکرار کند
[ترجمه ترگمان]وظیفه او تکرار موفقیت وی در خارج از کشور در خانه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many firms are concentrating on increasing their markets overseas.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها بر افزایش بازارهای خود در خارج از کشور متمرکز هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها بر افزایش بازارهای خود در خارج از کشور تمرکز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The news from overseas is overwhelmingly negative.
[ترجمه گوگل]اخبار خارج از کشور بسیار منفی است
[ترجمه ترگمان]اخبار خارج از کشور به شدت منفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The old man is a patriotic overseas Chinese.
[ترجمه گوگل]پیرمرد یک چینی میهن پرست در خارج از کشور است
[ترجمه ترگمان]این پیرمرد یک چینی وطن پرستی در خارج از کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. How much overseas/foreign aid does Britain give?
[ترجمه گوگل]بریتانیا چقدر کمک خارجی/خارجی می دهد؟
[ترجمه ترگمان]بریتانیا چقدر از کمک های خارجی برخوردار است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خارج (اسم)
abroad, overseas, exteriority

خارجه (اسم)
abroad, overseas, foreign countries

تخصصی

[نساجی] پشم وارداتی

انگلیسی به انگلیسی

• beyond or across the sea; foreign
across the sea, from beyond the sea; over the sea
you use overseas to describe things that happen or exist in countries that you must cross the sea to get to.
an overseas student or visitor comes from a foreign country that you must cross the sea to get to.

پیشنهاد کاربران

اونور آب
واژه oversee یعنی نظارت کردن ، پاییدن
کشورهای خارجی/ خارج از کشور/ اونور آب ( مخصوصا کشورهایی که ماورای دریا هستن ) .
میشه خارج از کشور✨همون اصطلاح اونور آب
بقول خودمون اونور اب
اصطلاحه ینی خارج کشور
اوخ
خارجه
Overseas territory : قلمروی فرا مرزی ( آبی )
مثلا میگن
Australia is English overseas territory
یعنی استرالیا یک قلمرویی هستش که در فاصله ی زیاد از انگلیس قرار گرفته ولی جزو قلمروی بریتانیا هستش. این حرف تا چندی میش درست بود. الان استرالیا یک کشور مستقله ولی همچنان انگلیس تاثیر خیلی زیادی روی این کشور داره و از این کشو منفعت به دست میاره
...
[مشاهده متن کامل]

To, from or in countries that are across the sea
to , from or in countries that are across the sea

خارج از کشور
اونور آب . خارج از کشور . کنار دریا . فرا دریا . آن سوی مرز ها
خارج از کشور😂
Overseas fly
پرواز جارج از کشور🐱🐱
در خارج از کشور
یک جای خیلی دور
یا به اصطلاح اونور دنیا
Frank wanna live overseas
فرانک میخاد اون ور آب ( خارج ) زندگی کنه
فرا دریا ، آنسوی دریا
خارج کشور .
این لغت بیشتر در اسرالیا رایج است . در بریتانیا و امریکا بیشتر aboard cرایج است
دوردست ها
آن سوی مرزها
اونور آب در اصطلاح
اون ور آب خودمونه
اونور آب. خارج
( کشور ) کنار دریا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس