overdress

/ˌoʊvəˈdres//ˌəʊvəˈdres/

معنی: رولباسی، پیراهن رو، بیش از حد لباس فاخر پوشیدن
معانی دیگر: زیادی لباس پوشیدن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: overdresses, overdressing, overdressed
• : تعریف: to dress too formally or too warmly for the circumstances.
اسم ( noun )
• : تعریف: a dress worn over another shirt or dress; jumper; pinafore.

جمله های نمونه

1. don't overdress in summertime
در تابستان لباس اضافی نپوش.

2. I feel rather overdressed in this suit everyone else is wearing jeans!
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم بیش از حد در این کت و شلوار لباس پوشیده ام، بقیه شلوار جین می پوشند!
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم در این کت و شلوار هر کس شلوار جین می پوشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She felt overdressed in her smart suit.
[ترجمه گوگل]او در کت و شلوار هوشمندش بیش از حد لباس پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که کت و شلوار smart به تن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She took various forms, but was usually overdressed and over voluble.
[ترجمه گوگل]او اشکال مختلفی داشت، اما معمولاً بیش از حد لباس پوشیده بود و بیش از حد شلوغ بود
[ترجمه ترگمان]اشکال مختلفی می گرفت، اما معمولا overdressed و over بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bridge-playing girls had arrived, a collection of overdressed, overpainted forty-year-olds.
[ترجمه گوگل]دختران پل بازی آمده بودند، مجموعه ای از چهل ساله های بیش از حد لباس پوشیده و رنگ آمیزی شده
[ترجمه ترگمان]دختران بازی بریج وارد شده بودند، مجموعه ای از overdressed، overpainted چهل ساله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Overdress of glass beads, ostrich feathers and yarn. Artificial fur train.
[ترجمه گوگل]روکش مهره های شیشه ای، پرهای شترمرغ و نخ قطار خز مصنوعی
[ترجمه ترگمان]پر از مهره های شیشه ای، پر شترمرغ و نخ موهای مصنوعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She looked middle-aged, overdressed, a show-girl gone to seed.
[ترجمه گوگل]او میانسال به نظر می رسید، بیش از حد لباس پوشیده بود، دختری نمایشی که به سراغش رفته بود
[ترجمه ترگمان]او به میان سال میان سال، با لباس مبدل به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Juliet wondered if she were overdressed, but the admiring look he gave her dispelled that thought.
[ترجمه گوگل]ژولیت فکر کرد که آیا او بیش از حد لباس پوشیده است، اما نگاه تحسین آمیزی که او به او کرد این فکر را از بین برد
[ترجمه ترگمان]ژولیت با خودش فکر کرد که اگر این کار را کرده باشد، اما با تحسین به او نگاهی انداخت که این فکر را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Overdress of glass beads, ostrich feathers and yarn.
[ترجمه گوگل]روکش مهره های شیشه ای، پرهای شترمرغ و نخ
[ترجمه ترگمان]پر از مهره های شیشه ای، پر شترمرغ و نخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was decorated with an overdressed pale-blue rabbit in non-toxic paint.
[ترجمه گوگل]آن را با یک خرگوش آبی کم رنگ با رنگ غیر سمی تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]آن را با یک خرگوش آبی کم رنگ در رنگ غیر سمی تزیین کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Not one of them was not overdressed.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از آنها بیش از حد لباس پوشیده نبود
[ترجمه ترگمان]حتی یکی از آن ها overdressed نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We were completely overdressed for the party.
[ترجمه گوگل]برای مهمانی کاملا لباس پوشیده بودیم
[ترجمه ترگمان]ما کاملا برای مهمونی آماده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In my opinion, girls overdress when they go out.
[ترجمه گوگل]به نظر من دخترا وقتی بیرون میرن لباسشون زیاده
[ترجمه ترگمان]به عقیده من، موقعی که بیرون می روند، دخترها پیراهن را به تن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Do not overdress yourself. Do not wear too much make-up.
[ترجمه گوگل]بیش از حد به خود لباس نپوشید زیاد آرایش نکنید
[ترجمه ترگمان]تو به خود زحمت نده زیاد سر و کار نداشته باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رولباسی (اسم)
coveralls, frock, overdress

پیراهن رو (اسم)
overdress

بیش از حد لباس فاخر پوشیدن (فعل)
overdress

تخصصی

[نساجی] لباس رو - پیراهن رو

انگلیسی به انگلیسی

• dandify too much; dress flamboyantly; dress too formally for an occasion

پیشنهاد کاربران

مجلسی تر/ رسمی تر لباس پوشیدن
بیش از حد رسمی و شیک و پیک لباس پوشیدن
لباس رسمی پوشیدن

بپرس