out of sight


1- ناپیدا، ناپدید، خارج از میدان دید 2- دوردست، دورافتاده 3- (عامیانه - قیمت یا سطح زندگی و غیره) دست نیافتنی، خیلی بالا، سرسام آور 4- (خودمانی) عالی، معرکه

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (slang) great or wonderful.
مترادف: cool, great, wonderful
مشابه: out of this world

جمله های نمونه

1. Out of sight, out of mind.
[ترجمه ابوالفضل] از دل برود هر آنچه از دیده رود. . .
|
[ترجمه گوگل]دور از چشم، دور از ذهن
[ترجمه ترگمان]از جلوی چشم، خارج از ذهن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was careful to keep out of sight.
[ترجمه King Kamal] او مراقب بود تا از نظرها دور بماند.
|
[ترجمه گوگل]مواظب بود که از دید دور بماند
[ترجمه ترگمان]او مراقب بود که از دید خارج نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They glided along the wall until they were out of sight.
[ترجمه گوگل]آنها در امتداد دیوار می چرخیدند تا اینکه از دیدشان دور شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به سرعت از روی دیوار رد شدند تا اینکه آن ها از نظر ناپدید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The price of the house we like is out of sight.
[ترجمه گوگل]قیمت خانه ای که دوست داریم دور از چشم است
[ترجمه ترگمان]قیمت خانه ای که ما دوست داریم از دیدرس خارج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The thief whipped round the corner and out of sight.
[ترجمه گوگل]دزد به گوشه و کنار و دور از چشم شلاق زد
[ترجمه ترگمان]دزد به گوشه ای پناه برد و از دید خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Keep it out of sight.
[ترجمه گوگل]آن را دور از چشم نگه دارید
[ترجمه ترگمان] از جلوی چشم دور نگهش دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The moment she was out of sight she broke into a run.
[ترجمه گوگل]لحظه ای که او از دید دور بود، او به دویدن افتاد
[ترجمه ترگمان]لحظه ای که از دید خارج شد، دوان دوان دوان دوان وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He kept out of sight behind a pillar.
[ترجمه گوگل]او از پشت ستون دور از چشم بود
[ترجمه ترگمان]او پشت یک ستون از دید خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The house was out of sight behind a wall.
[ترجمه گوگل]خانه از پشت دیوار دور از چشم بود
[ترجمه ترگمان]خانه پشت یک دیوار قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The group's new record is out of sight!
[ترجمه گوگل]رکورد جدید این گروه دور از چشم است!
[ترجمه ترگمان]رکورد جدید گروه از نظر ناپدید شده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Strange to say, the figure went out of sight suddenly.
[ترجمه گوگل]عجیب است که این شکل ناگهان از دید خارج شد
[ترجمه ترگمان]شبح ناگهان از نظر ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My companion suggested that we park out of sight of passing traffic to avoid attracting attention.
[ترجمه گوگل]همسفرم پیشنهاد داد که دور از دید ترافیک عبوری پارک کنیم تا جلب توجه نکنیم
[ترجمه ترگمان]همدم من پیشنهاد کرد که از دید ترافیک عبور کنیم تا از جلب توجه اجتناب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Leave any valuables in your car out of sight.
[ترجمه گوگل]هر گونه اشیای قیمتی را در خودروی خود دور از دید قرار دهید
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز با ارزشی تو ماشینت نداشته باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We waved until the car was out of sight.
[ترجمه گوگل]دست تکان دادیم تا ماشین از دید ما دور شد
[ترجمه ترگمان]ما دست تکان دادیم تا ماشین از دید خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He just managed to duck out of sight.
[ترجمه گوگل]او فقط توانست از دید دور شود
[ترجمه ترگمان]اون فقط موفق شد که از دید خارج بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cannot be seen; wonderful, amazing

پیشنهاد کاربران

out of sight = hidden
خارج از دید
خارج از دید
خیلی عالی و معرکه
هر آنکه از دیده رود از دل رود
محو شدن
از تیررس خارج شدن
خارج از دید
غیرقابل انتظار
دور از دیدرس
دور از نظر
دور از دیدرس
دور از مقابل چشم
از چشم افتادن
از نظرها دور
پنهان شدن
ناپیدا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس