nymphomaniac


روانشناسى : زن حشرى

جمله های نمونه

1. If your husband thinks you are a nymphomaniac or " pushy and aggressive" because you want sex twice a week.
[ترجمه گوگل]اگر شوهرتان فکر می کند که شما یک پوره مانیا یا "زورگو و پرخاشگر" هستید، زیرا دو بار در هفته می خواهید رابطه جنسی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]اگر شوهر شما فکر می کند که شما یک nymphomaniac و یا \"خشن و پرخاشگر\" هستید، چون می خواهید دو بار در هفته سکس بخواهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lucia was a known nymphomaniac in Paris in the Thirties.
[ترجمه موذني] در دهه سی ، لوسیا یک زن حشری شناخته شده در پاریس بود
|
[ترجمه masoud] لوسیا در دهه سی به عنوان یک زن حشری در پاریس به شمار می رفت
|
[ترجمه گوگل]لوسیا در دهه 30 در پاریس یک نیمفومن شناخته شده بود
[ترجمه ترگمان]Lucia در شهر پاریس در شهر Thirties به شهرت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I don't know if I'm a natural nymphomaniac or just that horniness is in my blood, but 2 weeks after my dad gave me the "birds and bees" speech, I began 'experimenting. '
[ترجمه گوگل]نمی‌دانم که یک پوره‌شوی طبیعی هستم یا فقط این شاخ در خون من است، اما ۲ هفته بعد از اینکه پدرم سخنرانی «پرندگان و زنبورها» را به من داد، شروع به «آزمایش» کردم '
[ترجمه ترگمان]نمی دانم آیا یک nymphomaniac طبیعی هستم یا فقط آن horniness در خون من است، اما ۲ هفته بعد از اینکه پدرم سخنرانی \"پرندگان و زنبوره ای\" را به من داد، شروع به آزمایش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yeah, she's just a really hot, big bosomed, nymphomaniac friend. Who are you trying to kid, chief?
[ترجمه گوگل]آره، او فقط یک دوست بسیار گرم، با اندام بزرگ و نیمفومونی است چه کسی را می خواهید بچه بازی کنید، رئیس؟
[ترجمه ترگمان]آره، اون فقط یه دوست خیلی سکسی و قوی و nymphomaniac داری به کی فکر می کنی، رئیس؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Everyone probably thinks that I'm a raving nymphomaniac, that I have an insatiable sexual appetite.
[ترجمه گوگل]احتمالاً همه فکر می کنند که من یک پوره شیطون هستم و اشتهای جنسی سیری ناپذیری دارم
[ترجمه ترگمان]احتمالا همه فکر می کنند که من یک شیطان raving و یک اشتهای جنسی سیری ناپذیر دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Did her frailness, her vulnerability on that first meeting make her appear a nymphomaniac?
[ترجمه گوگل]آیا ضعف و آسیب پذیری او در اولین ملاقات باعث شد که او یک نیمفومونی به نظر برسد؟
[ترجمه ترگمان]آیا her، آسیب پذیری او در اولین ملاقات باعث شد که او به ظاهر a ظاهر شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those few women who shocked public feeling with a display of sexual desire were branded either as prostitutes, nymphomaniacs or lunatics.
[ترجمه گوگل]آن معدودی از زنانی که احساسات عمومی را با نمایش میل جنسی شوکه کردند، به عنوان فاحشه، پوره‌مانیا یا دیوانه معرفی شدند
[ترجمه ترگمان]این زنان معدودی که حس عمومی را با نمایش تمایل جنسی به خود جلب می کردند، یا به عنوان روسپی، nymphomaniacs و یا دیوانگان نام گذاری می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] نیمفومانیاک

انگلیسی به انگلیسی

• woman with excessive and uncontrollable sexual desires (psychology)
if someone calls a woman a nymphomaniac, they mean that she has sex or wants to have sex much more often than they consider normal; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

به نوعی معنی اعتیاد داشتن به سکس رو میرسونه
nymphomaniac ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: مردباره
تعریف: زن دچار مردبارگی
حشری
noun
[count] :
a woman who has an unusually strong desire to have sex very often
یک بیماری روانی مختص خانم ها که علیرغم میل جنسی شدید به ارگاسم رسیدن در انها اتفاق نمی افتد
زن حشری
زنی که میل جنسی بسیار بالایی دارد
بنظرمی رسد این کلمه به معنی شخصی است که غرق لذت وشهوت باشد.

بپرس