nurturance

جمله های نمونه

1. They represent extreme cases of female aggressiveness, male nurturance, and other seemingly anomalous behavior.
[ترجمه گوگل]آنها بیانگر موارد شدید پرخاشگری زن، تربیت مرد و سایر رفتارهای به ظاهر غیرعادی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها نمایانگر موارد شدید تهاجمی ماده، nurturance مذکر و دیگر رفتارهای ظاهرا غیر عادی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We answer when repast nurturance is delicate dietary habit, such ability are most the method that reduces lampblack forthrightly .
[ترجمه گوگل]ما پاسخ می‌دهیم زمانی که تغذیه مجدد یک عادت غذایی ظریف است، چنین توانایی بیشتر روشی است که سیاهی لامپ را به طور مستقیم کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]پاسخ ما به این است که غذای سالم عادت غذایی نرم دارد، این توانایی بیشتر روشی است که lampblack forthrightly را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Of course, the habit of old nurturance is very difficult change, bit by bit him conquer!
[ترجمه گوگل]البته، عادت به پرستاری قدیمی تغییر بسیار دشوار است، ذره ذره او را تسخیر می کند!
[ترجمه ترگمان]البته، عادت habit پیر، تغییر سختی است، ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One individual nurturance a good convention, meeting lifetime is benefited.
[ترجمه گوگل]پرورش فردی یک کنوانسیون خوب، طول عمر جلسه سود می برد
[ترجمه ترگمان]یک فرد به عنوان یک کنوانسیون خوب، عمر نشست بهره مند می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nutrient expert thinks, teenager period should nurturance is drunk " macrobian soya-bean milk " habit, this has profit greatly to preventing cardiovascular disease in the future.
[ترجمه گوگل]متخصص تغذیه فکر می کند، در دوره نوجوانی اگر تغذیه با عادت "شیر سویا ماکروب" نوشیده شود، این امر سود زیادی برای پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی در آینده دارد
[ترجمه ترگمان]متخصص مواد مغذی فکر می کند که دوره نوجوانی باید \"شیر سویا\" و \"شیر سویا\" باشد، که این امر تا حد زیادی برای جلوگیری از بیماری های قلبی و عروقی در آینده سود می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The 4 th, creation lets classmate nurturance the environment of a good convention.
[ترجمه گوگل]چهارمین، خلقت به همکلاسی اجازه می دهد تا محیط یک کنوانسیون خوب را پرورش دهد
[ترجمه ترگمان]چهارم، ساخت به همکلاسی اجازه می دهد تا محیط یک کنوانسیون خوب را مورد بررسی قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Milk is symbolic of maternal instincts, nurturance and motherly love.
[ترجمه گوگل]شیر نمادی از غرایز مادری، پرورش و عشق مادرانه است
[ترجمه ترگمان]شیر سمبل احساسات مادرانه، عشق مادرانه و عشق مادرانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nurturance education have three main factors: educator, educatee and training activity, which involved in many aspects such as families,[Sentence dictionary] schools and society.
[ترجمه گوگل]تربیت پرورشی سه عامل اصلی دارد: مربی، کارآموز و فعالیت تربیتی که در بسیاری از جنبه ها مانند خانواده، مدرسه و جامعه دخیل است
[ترجمه ترگمان]آموزش nurturance سه عامل اصلی دارد: مربی، educatee و فعالیت آموزشی که در بسیاری از جنبه ها مانند خانواده ها، فرهنگ لغت نامه و جامعه دخیل بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If corneous layer heavy panel, battalion nurturance divides very difficult infiltration.
[ترجمه گوگل]اگر لایه قرنیه پانل سنگین، تغذیه گردان تقسیم نفوذ بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]اگر پنل سنگین لایه corneous، nurturance گردان نفوذ بسیار دشواری را از یکدیگر جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Be sure to nurturance good hygiene in nursery school.
[ترجمه گوگل]حتماً بهداشت را در مهد کودک رعایت کنید
[ترجمه ترگمان]مراقب بهداشت خوب در مدرسه مهد کودک باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Because this must learn precautionary medicine knowledge more, the habits and customs with good nurturance.
[ترجمه گوگل]زیرا این باید دانش پزشکی احتیاطی، عادات و آداب و رسوم را با تغذیه خوب بیشتر بیاموزد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این باید دانش پزشکی پیشگیرانه بیشتر، عادت ها و آداب و رسوم را با دقت خوب یاد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Do not eat the food of putrefaction, do not drink unboiled water, eat melon and fruit raw to want scald, want nurturance anteprandial hind the good convention that wash one's hands.
[ترجمه گوگل]غذای پوسیدگی را نخورید، آب نجوش نیافته ننوشید، خربزه و میوه را خام بخورید تا دلمه بخواهد، تغذیه پیش از غذا را بخواهید، مانع از شستن دست است
[ترجمه ترگمان]غذاهای فاسد و گندیده را نخورید، آب شیرین بخورید، هندوانه و میوه بخورید و بخورید، nurturance anteprandial را که دستان خود را می شویند، بخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Want to teach the individual sanitation with child good nurturance to be used to.
[ترجمه گوگل]می خواهم به فردی بهداشتی با کودک تربیت خوب را یاد بدهم که باید به آن عادت کرد
[ترجمه ترگمان]می خواهید بهداشت فردی را با کودک خوب یاد دهید تا به آن ها عادت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Because clean water is the deliquescent media of all sorts of nutrition material, be helpful for what all sorts of battalion nurturance divide children absorbing.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که آب پاک، رسانه لذیذ انواع مواد مغذی است، برای آنچه که انواع تغذیه گردان باعث جذب کودکان می شود، مفید باشید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که آب تمیز، deliquescent رسانه ای تمام انواع مواد غذایی است، برای آن چه همه نوع گردان از دانش آموزان را از هم جدا می کند، مفید واقع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The production not only keeps down Chinese date mostly alimentation nurturance, but also touches greasy, tasty and refreshing daintily, flavor single, edible facility.
[ترجمه گوگل]این تولید نه تنها خرمای چینی را که عمدتاً تغذیه‌کننده است، حفظ می‌کند، بلکه دارای طعمی چرب، خوشمزه و با طراوت، طعم تک و خوراکی است
[ترجمه ترگمان]تولید نه تنها باعث پایین آمدن تاریخ چینی می شود که عمدتا \"alimentation nurturance\" است، بلکه با وقار، خوش مزه و با طراوت، طعم و عطر تکی و خوردنی را نیز لمس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of providing care or sustenance; rearing; cultivation, fostering

پیشنهاد کاربران

حمایت گری
نوع دوستی
Lovig care and attention toward sb
مهرطلبی
مهرورزی
پرورش، تربیت

بپرس