nursing

/ˈnɜrsɪŋ//ˈnɜrsɪŋ/

معنی: پرستاری

جمله های نمونه

1. a proprietary nursing home
آسایشگاه خصوصی سالمندان

2. he has been nursing a cold for two weeks
او دو هفته است که سرماخوردگی دارد.

3. she decided to embark on a career of nursing
تصمیم گرفت شغل پرستاری را پیش بگیرد.

4. In the nursing profession, women are in a / the majority.
[ترجمه گوگل]در حرفه پرستاری، زنان در اکثریت هستند
[ترجمه ترگمان]در حرفه پرستاری، زنان در اکثریت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The course leads to a diploma in psychiatric nursing.
[ترجمه گوگل]این دوره منجر به دریافت دیپلم در رشته پرستاری روانپزشکی می شود
[ترجمه ترگمان]این دوره منجر به یک مدرک دیپلم روانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nursing is a vocation as well as a profession.
[ترجمه گوگل]پرستاری یک حرفه و همچنین یک حرفه است
[ترجمه ترگمان]خانه سالمندان هم مثل شغل و حرفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He died in a nursing home at the age of 8
[ترجمه گوگل]او در سن 8 سالگی در خانه سالمندان درگذشت
[ترجمه ترگمان]او در سن هشت سالگی در یک آسایشگاه درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nursing a demented person is an all-consuming task.
[ترجمه گوگل]پرستاری از یک فرد زوال عقل یک کار همه جانبه است
[ترجمه ترگمان]پرستاری یک فرد دیوانه کننده یک کار تمام وقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nursing is hard work, but it can be very fulfilling.
[ترجمه گوگل]پرستاری کار سختی است، اما می تواند بسیار رضایت بخش باشد
[ترجمه ترگمان]پرستاری کار دشواری است، اما می تواند بسیار انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Young people and nursing mothers are exempted from charges.
[ترجمه گوگل]جوانان و مادران شیرده از پرداخت هزینه معاف هستند
[ترجمه ترگمان]جوانان و مادران شیرده از اتهامات معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The offer of a place on the nursing course is conditional on/upon my passing all three exams.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد یک محل در دوره پرستاری مشروط به قبولی در هر سه امتحان است
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد یک مکان در دوره پرستاری، مشروط بر روی دادن هر سه آزمون من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nursing is an emotionally and physically demanding job.
[ترجمه گوگل]پرستاری از نظر عاطفی و جسمی شغلی سخت است
[ترجمه ترگمان]پرستاری از نظر عاطفی و فیزیکی خواستار شغل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nursing was ill-paid and grindingly hard work.
[ترجمه گوگل]پرستاری با دستمزد بد و کار سختی بود
[ترجمه ترگمان]خانه سالمندان سخت بود و سخت کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Training for nursing was on strictly formal lines.
[ترجمه گوگل]آموزش پرستاری کاملاً رسمی بود
[ترجمه ترگمان]آموزش برای پرستاری در خطوط بسیار رسمی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرستاری (اسم)
care, tendance, attendance, nursing

انگلیسی به انگلیسی

• profession of giving medical care as a nurse; act or season of breast feeding
nursing is the profession or activity of looking after people who are ill.
a nursing mother feeds her baby with milk from her breasts.
see also nurse.

پیشنهاد کاربران

شیردهی، شیر دادن،
در سر پروراندن، بررسی کردن
شیر دادن به نوزاد/ پرستاری کردن/ مراقبت کردن. . .
مراقبت کردن - پرستاری کردن
Put effort into nursing sb
به پرستاری کردن از کسی همت کردن/همت گماشتن
*دایه ، مهد ، پرورشگاه ، پروراندن ، پرستاری کردن ، شیر خوردن ، آسایشگاه، باصرفه جویی یا دقت بکار بردن ، حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی در پی ( بیلیارد ) .
شیر خوردن نوزاد از مادر
is relating to hospital
هفته پرستار
پرستاری، پرستاری کردن

بپرس