null and void

/ˈnələndˌvɔɪd//nʌləndvoɪd/

حق، بی اثر، باطل و بی اثر

جمله های نمونه

1. Their actions rendered the contract null and void.
[ترجمه گوگل]اقدامات آنها باعث بی اعتباری قرارداد شد
[ترجمه ترگمان]اعمال آن ها باطل و باطل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This contract is null and void.
[ترجمه گوگل]این قرارداد باطل و باطل است
[ترجمه ترگمان]این قرارداد پوچ و باطل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The election was declared null and void.
[ترجمه گوگل]انتخابات باطل اعلام شد
[ترجمه ترگمان]انتخابات باطل و باطل اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The court ruled that the claim was null and void.
[ترجمه گوگل]دادگاه حکم به باطل بودن این دعوا داد
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم داد که این ادعا پوچ و باطل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The contract was declared null and void.
[ترجمه گوگل]قرارداد باطل اعلام شد
[ترجمه ترگمان]این قرارداد باطل و باطل اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A spokeswoman said the agreement had been declared null and void.
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی گفت که این توافق باطل اعلام شده است
[ترجمه ترگمان]یکی از سخنگویان گفت که این توافقنامه باطل و باطل اعلام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They declared the agreement null and void.
[ترجمه گوگل]آنها این قرارداد را باطل و بی اعتبار اعلام کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها این توافقنامه را پوچ و باطل اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The agreement will be considered null and void.
[ترجمه گوگل]قرارداد باطل و باطل تلقی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه پوچ و باطل در نظر گرفته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The elections were declared null and void.
[ترجمه گوگل]انتخابات باطل اعلام شد
[ترجمه ترگمان]انتخابات باطل و باطل اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He decided that the marriage was null and void.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که این ازدواج باطل و باطل است
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسید که ازدواج پوچ و باطل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Also null and void is any stipulation releasing a partner from playing an active role in running the business.
[ترجمه گوگل]همچنین هرگونه شرطی که شریک را از ایفای نقش فعال در اداره تجارت آزاد می کند، باطل است
[ترجمه ترگمان]هم چنین پوچ و باطل شرط آزادی شریک از بازی نقش فعال در اداره کسب وکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An endorsement by the deawee is null and void.
[ترجمه گوگل]ظهرنویسی دیوی باطل است
[ترجمه ترگمان]یک تایید از طرف deawee پوچ و باطل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The declaration was null and void as it was proclaimed in completely illegal circumstances.
[ترجمه گوگل]این اعلامیه از آنجایی که در شرایط کاملاً غیرقانونی اعلام شده بود، باطل و باطل بود
[ترجمه ترگمان]این بیانیه خالی و باطل بود زیرا در شرایط کاملا قانونی اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Suretyship contract would be null and void not only because of being null and void of the principal contract but also because of its own.
[ترجمه گوگل]عقد ضامن نه تنها به دلیل باطل بودن عقد اصلی بلکه به دلیل خود باطل خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این قرارداد نه تنها به دلیل پوچ بودن و باطل بودن قرارداد اصلی بلکه به دلیل آن نیز باطل و باطل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• canceled and revoked

پیشنهاد کاربران

مثل:
انتخابات باطل اعلام شد،
The election declared nul and void.
having no legal force
علم حقوق
عدم الزام حقوقی، باطل و بی اثر
The change in the law makes the previous agreement null and void
The election was declared null and void
Kremlin spokesperson Dmitry Peskov told reporters on Friday that the Russian Federation does not recognize the jurisdiction of the ICC and thus considers the warrant null and void
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/null-and-void
declare/render null and void
باطل و بلااثر
کن لم یکن
کان لم یکن ، فسخ و باطل ،

بپرس