nought

/nɔːt//nɔːt/

معنی: هیچ
معانی دیگر: (حساب) صفر، naught : عدم

بررسی کلمه

اسم و ( noun, adjective )
• : تعریف: variant of naught.
مشابه: zero

جمله های نمونه

1. Nought venture, nought have [gain, win].
[ترجمه گوگل]هیچ سرمایه گذاری، هیچ [به دست آوردن، برنده شدن]
[ترجمه ترگمان]سرمایهگذاری بیشتر، هیچ nought [ کسب، برد ] ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Merry is he that hath nought to lose.
[ترجمه گوگل]خوشا به حال کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد
[ترجمه ترگمان]مری حق دارد از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sales rose by nought point four per cent last month.
[ترجمه فرهاد] فروش در ماه گذشته 0. 4 درصد افزایش یافت.
|
[ترجمه گوگل]میزان فروش در ماه گذشته به میزان 4 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]فروش در ماه گذشته به میزان ۴ درصد افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nought is another way of saying zero.
[ترجمه گوگل]هیچ راه دیگری برای گفتن صفر است
[ترجمه ترگمان]Nought یک روش دیگر برای بیان صفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Houses are graded from nought to ten for energy efficiency.
[ترجمه گوگل]خانه ها از صفر تا ده درجه بندی شده اند تا بهینه سازی انرژی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]خانه ها از nought تا ده جهت بهره وری انرژی درجه بندی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This car can accelerate from nought to sixty in ten seconds.
[ترجمه گوگل]این خودرو می تواند در ده ثانیه از صفر به شصت برسد
[ترجمه ترگمان]این ماشین می تواند از nought تا شصت در ده ثانیه شتاب بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All our efforts have come to nought .
[ترجمه گوگل]تمام تلاش های ما بی نتیجه مانده است
[ترجمه ترگمان]تمام تلاش ما به هیچ جا نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I give the programme nought out of ten for humour.
[ترجمه گوگل]من برنامه را از ده برای طنز نمی دهم
[ترجمه ترگمان]من این برنامه را از ساعت ده برای شوخی به شما واگذار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But really, all this will come to nought.
[ترجمه گوگل]اما واقعاً همه اینها بی اثر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اما در حقیقت، همه این چیزها به هیچ دردی نمی خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And 75 per cent of nought is still nought.
[ترجمه گوگل]و 75 درصد از هیچ هنوز هیچ است
[ترجمه ترگمان]و ۷۵ درصد از nought هنوز nought
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Beauty without bounty avails nought.
[ترجمه گوگل]زیبایی بدون فضل هیچ فایده ای ندارد
[ترجمه ترگمان]زیبایی بدون پاداش هیچ ارزشی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Peace negotiations came to nought .
[ترجمه گوگل]مذاکرات صلح بی نتیجه ماند
[ترجمه ترگمان]مذاکرات صلح به هیچ وجه came
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Notwithstanding my right I am set at nought; in my wound rankles, sinless though I am.
[ترجمه گوگل]علیرغم حقم، من به هیچ وجه نمی روم در زخم من چنگ می زند، هر چند بی گناهم
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه حق با من است، من هیچ گونه حقی ندارم؛ با این که من خود را تنها و معصوم می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Greeks did nought, but play the fools and lie.
[ترجمه گوگل]یونانی ها کاری نکردند، بلکه احمق بازی کردند و دروغ گفتند
[ترجمه ترگمان]یونانی ها هیچ nought، اما احمق ها را بازی می کنند و دروغ می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When multiplying numbers ending in nought, bring down the noughts first.
[ترجمه گوگل]هنگام ضرب اعدادی که به هیچ ختم می شوند، ابتدا اعداد صفر را پایین بیاورید
[ترجمه ترگمان]وقتی اعداد ضرب شونده به هیچ وجه پایان می یابند، the را پایین بیاورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هیچ (اسم)
naught, whit, nix, zero, nil, nought

تخصصی

[ریاضیات] هیچ، خطا

انگلیسی به انگلیسی

• nothing; worthless; complete failure; total ruin (also naught) zero (british)
nought is the number 0.
if you try to do something but your efforts are not successful, you can say that your efforts come to nought or come to nothing; a formal expression.

پیشنهاد کاربران

the number 0 or zero
( اسم ) عدد صفر
عدم - نیستی - نابودی - هیچ

بپرس