notarize

/ˈnoʊtəraɪz//ˈnəʊtəraɪz/

(سند وغیر) به مهر و امضای سردفتر اسناد رسمی رساندن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: notarizes, notarizing, notarized
مشتقات: notarization (n.)
(1) تعریف: to sign as a notary public, showing that a contract, affidavit, or other document is authentic.
مشابه: witness

- The document will not be considered valid until it is notarized.
[ترجمه گوگل] سند تا زمانی که محضری نرسد معتبر تلقی نخواهد شد
[ترجمه ترگمان] سند تا زمان قانونی شدن معتبر نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to have a notary public certify (a document).

جمله های نمونه

1. We had to have the signature notarized.
[ترجمه گوگل]باید امضا را محضری می داشتیم
[ترجمه ترگمان]باید امضای رو ثبت می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is illegal under state law to notarize documents if a notary has a financial interest in the transaction.
[ترجمه گوگل]اگر سردفتر دارای منافع مالی در معامله باشد، طبق قوانین ایالتی، ثبت اسناد رسمی غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]در صورتی که یک سردفتر اسناد مالی در این معامله داشته باشد، تحت قانون ایالتی غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Schools are usually very willing to notarize these documents for the honor of having a graduate study abroad.
[ترجمه گوگل]مدارس معمولاً برای افتخار تحصیلات تکمیلی در خارج از کشور مایلند این مدارک را محضری کنند
[ترجمه ترگمان]مدارس معمولا بسیار مایل هستند که این اسناد را به افتخار تحصیل در خارج از کشور به پایان برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You must notarize your original version of your diploma and degree certificate.
[ترجمه گوگل]شما باید نسخه اصلی مدرک دیپلم و مدرک خود را محضری کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید نسخه اصلی خود را از دیپلم و مدرک خود کپی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Electronics notarize is combination of tradition notarize and modern network. It can fix the electronics data on time, lower the special risk of the electronic commerce.
[ترجمه گوگل]محضر الکترونیک ترکیبی از محضر سنتی و شبکه مدرن است این می تواند داده های الکترونیک را به موقع تعمیر کند، خطر ویژه تجارت الکترونیک را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]شرکت الکترونیک Electronics ترکیبی از notarize سنتی و شبکه مدرن است می تواند اطلاعات الکترونیکی را به موقع اصلاح کند، ریسک خاص تجارت الکترونیکی را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The airline requires children travelling alone to have a notarized letter of consent from one or both parents.
[ترجمه گوگل]شرکت هواپیمایی از کودکانی که به تنهایی سفر می کنند می خواهد که رضایت نامه محضری از یک یا هر دو والدین داشته باشند
[ترجمه ترگمان]این شرکت هواپیمایی به کودکانی نیاز دارد که به تنهایی سفر کنند تا یک نامه رسمی از رضایت از یک یا هر دو پدر و مادر داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Secondly, it can supply formal system to erect the status of trust industry, notarize the current of mixed management in trust business, and offer the trust transaction mode.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، می تواند سیستم رسمی را برای ایجاد وضعیت صنعت اعتماد ارائه کند، جریان مدیریت مختلط در تجارت اعتماد را تأیید کند و حالت معامله اعتماد را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، می تواند سیستم رسمی را تامین کند تا وضعیت صنعت اعتماد را بنا کند و جریان مدیریت ترکیبی را در کسب وکار اعتماد ایجاد کند و حالت تراکنش اعتماد را ارایه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I will arrange accounting to go to Xi'an to Notarize the contract next Monday.
[ترجمه گوگل]من حسابداری را ترتیب خواهم داد تا دوشنبه آینده برای تأیید قرارداد به شیان بروم
[ترجمه ترگمان]من ترتیب حسابداری را خواهم داد تا به Xi مراجعه کنم تا قرارداد دوشنبه آینده موکول شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I am personal to think it is necessary that premarital property notarize.
[ترجمه گوگل]من شخصی هستم که فکر می کنم لازم است اموال قبل از ازدواج محضری شود
[ترجمه ترگمان]من شخصی هستم که فکر می کنم لازم است اموال قبل از ازدواج به ثبت برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If the property like the house and car are bought before the marriage, you need not to notarize.
[ترجمه گوگل]اگر ملکی مانند خانه و ماشین قبل از ازدواج خریداری شده باشد، نیازی به محضر نیست
[ترجمه ترگمان]اگر ملک مانند خانه و اتومبیل قبل از ازدواج خریداری شده باشند، لازم نیست که از آن استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] رسما تصدیق یا گواهی کردن (توسط سردفتر اسناد رسمی)

انگلیسی به انگلیسی

• legalize with a stamp of a notary public, authenticate or attest to as a notary public (also notarise)

پیشنهاد کاربران

- تنظیم کردن سند رسمی
- رسماً تصدیق یا گواهی کردن ( توسط سردفتر اسناد رسمی )
💠 Trump’s hubris has brought about the downfall of his family’s business empire
. . . Koch, a former Reform Democrat, was voluble and insecure, with a penchant for turning political disagreements into personal battles. Trump yelled at him for easements and tax abatements. Koch detested him. “I wouldn’t believe Donald Trump if his tongue were notarized, ” he said.
...
[مشاهده متن کامل]

محضری کردن
رسمی کردن
ثبت رسمی کردن

بپرس