not bad


(عامیانه) نه بد، نسبتا خوب

جمله های نمونه

1. Not bad science knowledge, but not knowledge; does not do bad things, and only do good things. No change of habit, only to correct attitude; did not break down over the threshold, only the legs up.
[ترجمه گوگل]نه دانش علمی بد، اما نه دانش کارهای بد نمی کند و فقط کارهای خوب انجام می دهد بدون تغییر عادت، فقط برای اصلاح نگرش از آستانه شکسته نشد، فقط پاها بالا رفت
[ترجمه ترگمان]دانش علمی بدی نیست، اما دانش نیست؛ کاره ای بد انجام نمی دهد، و فقط کاره ای خوب انجام می دهد هیچ تغییر عادت، فقط با رفتار درست، در آستانه در فرو نرفته بود، فقط پاهایش بالا رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As teachers go, he's not bad.
[ترجمه گوگل]همانطور که معلمان می روند، او بد نیست
[ترجمه ترگمان]در حالی که معلم ها می روند، او بد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a friend he is not bad, but as an employer, he is a pain in the neck.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک دوست بد نیست، اما به عنوان یک کارفرما، او درد گردن است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک دوست بد نیست، بلکه به عنوان یک کارفرما درد در گردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's not bad for a beginner.
[ترجمه گوگل]او برای یک مبتدی بد نیست
[ترجمه ترگمان]برای یک مبتدی بد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "How are you, mate?" — "Not bad, mate, how's yourself?".
[ترجمه گوگل]"چطوری رفیق؟" - "بد نیست، رفیق، خودت چطوری؟"
[ترجمه ترگمان]رفیق، حالت چطوره؟ \" رفیق، بد نیست، خودت چطور؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are not bad in themselves but they're so weak-minded.
[ترجمه گوگل]آنها به خودی خود بد نیستند اما بسیار ضعیف هستند
[ترجمه ترگمان]خودشان هم بد نیستند، اما خیلی ضعیف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That was not bad for a first attempt.
[ترجمه گوگل]این برای اولین تلاش بد نبود
[ترجمه ترگمان]این برای اولین تلاش بد نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was best in his age group - not bad, eh?
[ترجمه گوگل]او در گروه سنی خود بهترین بود - بد نیست، نه؟
[ترجمه ترگمان]در این سن و سال او بهترین بود - بد نبود، ها؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's not bad for you to honey your boss.
[ترجمه گوگل]بد نیست رئیست را عسلی کنی
[ترجمه ترگمان]برای تو بد نیست که boss کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You seem upset - not bad news, I hope?
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد ناراحت هستید - امیدوارم خبر بدی نباشد؟
[ترجمه ترگمان]به نظر ناراحت میای - امیدوارم خبر بدی نداشته باشی؟ -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But for all that, you are not bad.
[ترجمه گوگل]اما با همه اینها، شما بد نیستید
[ترجمه ترگمان]اما برای همه این ها، تو بد نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But for an afternoon's work, not bad at all.
[ترجمه گوگل]اما برای یک بعد از ظهر کار، اصلا بد نیست
[ترجمه ترگمان]اما برای کار بعد از ظهر، اصلا بد نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Not bad for a mulatto, an albino and a mosquito.
[ترجمه گوگل]برای یک ملاتو، یک آلبینو و یک پشه بد نیست
[ترجمه ترگمان]برای یک مرد سیاه، یک مرد سفید پوست و یک پشه هم بد نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Doing something you feel obligated to do is not bad.
[ترجمه گوگل]انجام کاری که خود را موظف می دانید بد نیست
[ترجمه ترگمان]انجام کاری که احساس می کنید موظف به انجام آن هستید بد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Not bad, for a first directorial effort.
[ترجمه گوگل]بد نیست، برای اولین تلاش کارگردانی
[ترجمه ترگمان]برای اولین کاری که کردم بد نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not awful, average, mediocre, not good and not bad

پیشنهاد کاربران

معنی بعد تو بعدی نبود
Thanks
You not bad yourself also
بد نیست ( میشه گفت خوبه )
بد نیست

بپرس