nontraditional

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of traditional.
مشابه: alternative

جمله های نمونه

1. Naturally, adopting nontraditional patterns creates some conflict.
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، اتخاذ الگوهای غیرسنتی باعث ایجاد تعارض می شود
[ترجمه ترگمان]طبیعتا، اتخاذ الگوهای غیرسنتی نوعی تعارض را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In fact, there are many nontraditional types of partnerships that work extremely well in the entrepreneurial world of today.
[ترجمه گوگل]در واقع، بسیاری از انواع غیرسنتی شراکت وجود دارد که در دنیای کارآفرینی امروز بسیار خوب عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت انواع غیرسنتی of وجود دارند که در دنیای کارآفرینی امروزه بسیار خوب کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Except traditional factors, nontraditional factors also had deep affect of East Asia integration development.
[ترجمه گوگل]به جز عوامل سنتی، عوامل غیرسنتی نیز تأثیر عمیقی بر توسعه یکپارچگی آسیای شرقی داشتند
[ترجمه ترگمان]بجز عوامل سنتی، عوامل غیرسنتی نیز تاثیر عمیقی بر توسعه یکپارچگی شرق آسیا داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fact that law is no longer classified as a "nontraditional" occupation for women has not made our culture any less graspingly litigious or any more concerned with the rights of the underdog.
[ترجمه گوگل]این واقعیت که قانون دیگر به عنوان شغل «غیرسنتی» برای زنان طبقه‌بندی نمی‌شود، فرهنگ ما را به شدت مورد دعوا قرار نمی‌دهد یا بیشتر به حقوق افراد مستضعف توجه نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که قانون دیگر به عنوان شغل غیرسنتی برای زنان طبقه بندی نشده است، فرهنگ ما را کم تر از litigious یا هر چیز دیگری که مربوط به حقوق افراد شکست خورده است، قرار نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Abrasive flow machining (AFM) is a nontraditional finishing process that is used to deburr, polish, radius and remove recast layer by flowing a semisolid abrasive media across the workpiece surface.
[ترجمه گوگل]ماشینکاری با جریان ساینده (AFM) یک فرآیند تکمیلی غیرسنتی است که برای جدا کردن، صیقل دادن، شعاع و حذف لایه‌های ریخته‌شده با جریان دادن یک محیط ساینده نیمه جامد در سطح قطعه کار استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]ماشین کاری جریان Abrasive (AFM)یک فرآیند کامل غیر معمولی است که برای deburr، پولیش، شعاع و حذف لایه خوردگی با استفاده از یک رسانه ساینده از روی سطح قطعه کار استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Micro electrical discharge machining (MWEDM), a nontraditional micro gear die fabrication method, is presented in this paper.
[ترجمه گوگل]ماشینکاری تخلیه الکتریکی میکرو (MWEDM)، یک روش غیرسنتی ساخت قالب چرخ دنده ای میکرو، در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]ماشین کاری تخلیه الکتریکی میکرو (MWEDM)، یک روش ساخت micro غیرسنتی در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This "might be something as nontraditional as putting on a photography show, " says McDowell -- or starting a blog, launching a business, or pitching in at a nonprofit.
[ترجمه گوگل]مک داول می‌گوید: «ممکن است چیزی غیرسنتی مانند برگزاری یک نمایشگاه عکاسی باشد - یا راه‌اندازی یک وبلاگ، راه‌اندازی یک کسب‌وکار یا شرکت در یک سازمان غیرانتفاعی
[ترجمه ترگمان]مک McDowell می گوید: این \"ممکن است چیزی مانند پوشیدن یک نمایش عکاسی باشد\" - - یا شروع یک وبلاگ، راه اندازی کسب وکار و یا پیج کردن در یک موسسه غیر انتفاعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If you're a nontraditional applicant, chances are you're not like everyone else from your original field of expertise.
[ترجمه گوگل]اگر شما یک متقاضی غیر سنتی هستید، به احتمال زیاد مانند سایرین در زمینه تخصصی اصلی خود نیستید
[ترجمه ترگمان]اگر شما یک متقاضی غیرسنتی هستید، احتمال این وجود ندارد که شما به دیگران از حوزه تخصص خود علاقه داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nontraditional loans often start with low payments for the first year or two.
[ترجمه گوگل]وام های غیر سنتی اغلب با پرداخت های کم برای یک یا دو سال اول شروع می شوند
[ترجمه ترگمان]وام های کم بهره اغلب با پرداخت کم برای اولین یا دو سال اول شروع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Especially as a nontraditional applicant, your story has to make sense.
[ترجمه گوگل]به خصوص به عنوان یک متقاضی غیر سنتی، داستان شما باید منطقی باشد
[ترجمه ترگمان]به خصوص به عنوان یک متقاضی غیرسنتی، داستان شما باید منطقی به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The two militaries are working together in nontraditional security areas including counterterrorism, peacekeeping, counterpiracy, and humanitarian assistance and disaster relief, Liang added.
[ترجمه گوگل]لیانگ افزود که این دو نظامی در زمینه‌های امنیتی غیرسنتی از جمله مبارزه با تروریسم، حفظ صلح، مبارزه با دزدی دریایی، و کمک‌های بشردوستانه و امدادرسانی به بلایای طبیعی با هم کار می‌کنند
[ترجمه ترگمان]لیانگ اضافه کرد که این دو ارتش در مناطق امنیتی غیرسنتی از جمله مبارزه با تروریسم، حفظ صلح، counterpiracy و کمک های انسان دوستانه و امدادرسانی به فجایع کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Numerous other traditional and nontraditional RAID schemes exist: See the links in Resources for details.
[ترجمه گوگل]طرح‌های RAID سنتی و غیرسنتی متعدد دیگری وجود دارد: برای جزئیات بیشتر به پیوندهای موجود در منابع مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]دیگر طرح های RAID سنتی و غیرسنتی نیز وجود دارند: مراجعه به پیوندها در منابع برای جزئیات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If DB2 were to use the index the nontraditional, LIST PREFETCH way, the rows would not come back in the order of the index,[sentence dictionary] but rather in the order of the table.
[ترجمه گوگل]اگر قرار بود DB2 از نمایه به روش غیرسنتی، LIST PREFETCH استفاده کند، سطرها به ترتیب نمایه، [فرهنگ جمله‌ها] برنمی‌گردند، بلکه به ترتیب جدول برمی‌گردند
[ترجمه ترگمان]اگر قرار باشد DB۲ از فهرست the غیرسنتی استفاده کنند، ردیف ها به ترتیب فهرست، [ فرهنگ لغت مجازات ] باز نخواهند شد، بلکه به ترتیب به ترتیب جدول انتخاب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But there's another, darker kind of nontraditional power China is currently amassing.
[ترجمه گوگل]اما نوع دیگری از قدرت غیرسنتی تیره‌تر دیگری نیز وجود دارد که چین در حال حاضر در حال جمع‌آوری است
[ترجمه ترگمان]اما نوع دیگری از قدرت غیرسنتی در حال حاضر در حال جمع کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He is among a growing minority of physicians combining the standard care of traditional medicine with certain nontraditional treatments and preventive measures.
[ترجمه گوگل]او یکی از اقلیت رو به رشد پزشکان است که مراقبت های استاندارد طب سنتی را با برخی درمان های غیر سنتی و اقدامات پیشگیرانه ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]او در میان اقلیتی از پزشکان است که مراقبت های استاندارد پزشکی سنتی را با درمان های غیرسنتی و اقدامات پیشگیرانه ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not traditional, not conventional

پیشنهاد کاربران

بپرس