neophyte

/ˈniːəˌfaɪt//ˈniːəfaɪt/

معنی: مبتدی، کاراموز، نوچه، جدید الایمان
معانی دیگر: نو کیش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: neophytic (adj.)
(1) تعریف: a beginner or novice at any activity.
مترادف: beginner, freshman, novice, tyro
مشابه: apprentice, catechumen, initiate, pledge, recruit, rookie, tenderfoot

- She admitted to being a neophyte at fund-raising and had a lot to learn.
[ترجمه گوگل] او اعتراف کرد که در جمع آوری کمک های مالی تازه کار بود و چیزهای زیادی برای یادگیری داشت
[ترجمه ترگمان] او قبول کرد که در جمع آوری پول شرکت کند و چیزهای زیادی برای یادگیری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a new convert to a religion, esp. among early Christians.
مشابه: catechumen, convert, novice, novitiate, proselyte

(3) تعریف: a novice or newly ordained priest in the Roman Catholic Church.
مشابه: novice, novitiate

جمله های نمونه

1. Henceforth the neophyte cadet will not address any Imperial Fist unless said Marine first addresses the cadet.
[ترجمه گوگل]از این به بعد، کادت نوپای هیچ یک از امپریال فیست را مورد خطاب قرار نمی دهد، مگر اینکه گفته شود تفنگداران دریایی ابتدا به کادت خطاب می کنند
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، مامور پرچ مدار به هیچ عنوان امپراطور توجه نخواهد کرد مگر این که گفته شود که نیروی دریایی ابتدا به افسر پرچ مدار می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. a neophyte at politics.
[ترجمه گوگل]تازه کار در سیاست
[ترجمه ترگمان]مثل این است که به سیاست علاقه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For a fascinated, starstruck neophyte, the convention scene was the stuff of real-life drama and suspense.
[ترجمه گوگل]برای یک نوزاد مجذوب و ستاره زده، صحنه کنوانسیون چیزی از درام و تعلیق واقعی بود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک neophyte شبیه به starstruck،، صحنه ای از ماجرای زندگی واقعی و معلق بودن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Frontlines aims to discourage such reckless neophyte abandon in a variety of ways.
[ترجمه گوگل]هدف Frontlines این است که به طرق مختلف از رها شدن چنین نوزادان بی پروا جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]هدف frontlines دلسرد کردن چنین neophyte بی ملاحظه در انواع مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The neophyte began to stammer out a reply, but fell silent.
[ترجمه گوگل]نوزاد شروع به لکنت گفتن کرد، اما ساکت شد
[ترجمه ترگمان]The به لکنت افتاد و به لکنت افتاد، اما خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A neophyte with a record of going along to get along could find it impossible.
[ترجمه گوگل]یک نوزاد تازه کار با سابقه همراهی برای کنار آمدن ممکن است آن را غیرممکن بداند
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که یک neophyte و یک رکورد جدید داریم که برویم و آن را پیدا کنیم، غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gaffer was no neophyte and had no fancies.
[ترجمه گوگل]گفر تازه متولد نشده بود و هیچ علاقه ای نداشت
[ترجمه ترگمان]استاد neophyte، و هیچ fancies نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is a neophyte at politics.
[ترجمه گوگل]او در سیاست تازه کار است
[ترجمه ترگمان]او طرفدار سیاست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A good occasion for neophyte and wine lover to understand better Loire Valley wines (in Chinese only).
[ترجمه گوگل]یک فرصت خوب برای تازه خواران و عاشقان شراب برای درک بهتر شراب های دره Loire (فقط به زبان چینی)
[ترجمه ترگمان]یک موقعیت خوب برای neophyte و عاشق شراب برای درک بهتر شراب دره لوار (فقط در زبان چینی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The indexes came crashing down, making losers out of many neophyte capitalists gambling that prices would shoot up for ever.
[ترجمه گوگل]شاخص‌ها سقوط کردند و بسیاری از سرمایه‌داران نوپا که قمار می‌کردند قیمت‌ها برای همیشه بالا می‌رود، بازنده شدند
[ترجمه ترگمان]شاخص ها خراب شدند و از بسیاری از سرمایه داران neophyte که در آن قیمت ها برای همیشه از بین خواهند رفت، بازنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We can understand an idealistic -- but unworkable -- idea like this coming from a fresh-faced political neophyte like Downing.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم ایده‌ای آرمان‌گرایانه - اما غیرقابل اجرا- مانند این را درک کنیم که از یک فرد تازه نفس سیاسی مانند داونینگ سرچشمه می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم یک آرمان گرا - - - اما unworkable - را درک کنیم - - ایده مانند این که از یک neophyte سیاسی با صورت تازه مانند Downing می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On August 4th Sarah Wollaston, a doctor and political neophyte, was selected in an open primary to contest Totnes, in south-west England, for the Conservatives.
[ترجمه گوگل]در 4 آگوست، سارا ولاستون، یک پزشک و نوپای سیاسی، در یک انتخابات مقدماتی آزاد برای رقابت با توتنز، در جنوب غربی انگلستان، برای محافظه‌کاران انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]در چهارم ماه اوت، سارا Wollaston، یک پزشک و متخصص علوم سیاسی، در یک مسابقه ابتدایی برای رقابت در Totnes، در جنوب غربی انگلستان، برای محافظه کاران انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The idea is that he should always continue to act as a neophyte devotee as long as his material body is there.
[ترجمه گوگل]ایده این است که تا زمانی که بدن مادی او وجود دارد، او باید همیشه به عنوان یک فدایی نوافیت عمل کند
[ترجمه ترگمان]ایده این است که او همیشه باید تا زمانی که جسم مادی او در آنجا وجود دارد، به عمل ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The air will soon be thick with those opining that it was always a fantasy to think that the White House could be won by a neophyte who came out of nowhere with the middle name of Hussein.
[ترجمه گوگل]به زودی هوا با کسانی که فکر می‌کنند فکر می‌کنند که کاخ سفید را می‌توان با نام وسط حسین (ع) از ناکجاآباد به دست آورد، یک خیال بود
[ترجمه ترگمان]هوا به زودی با این opining پر خواهد شد که همیشه یک فانتزی است تا فکر کند کاخ سفید را می توان با یک neophyte برد که با نام حسین از ناکجا ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مبتدی (اسم)
abecedarian, beginner, novice, greenhorn, tyro, freshman, neophyte, tiro, youngling

کاراموز (اسم)
tyro, apprentice, neophyte, trainee, tiro

نوچه (اسم)
novice, greenhorn, tyro, freshman, neophyte, tiro, pupa

جدید الایمان (اسم)
novice, neophyte, proselyte

انگلیسی به انگلیسی

• beginner, novice; newcomer; beginning priest; new religious convert
a neophyte is someone who is new to a particular activity; a formal word.

پیشنهاد کاربران

نوآموز. بی تجربه
کارآموز مبتدی ، کارآموز تازه کار

بپرس