negotiant

/nɪˈɡoʊʃiːənt//nɪˈɡəʊʃɪənt/

معنی: مذاکره کننده
معانی دیگر: negotiator مذاکره کننده

جمله های نمونه

1. Negotiant is being used trade after the system, must notice to be exited in time trade system.
[ترجمه گوگل]مذاکره کننده در حال استفاده از تجارت پس از سیستم است، باید توجه داشته باشد که در سیستم تجارت زمانی خارج شود
[ترجمه ترگمان]Negotiant در حال استفاده از تجارت بعد از سیستم است، باید توجه داشته باشد که از سیستم تجارت زمانی خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Different negotiant will differ according to oneself and located ambient conditions and choose different mechanism, this kind of choice can change as conditional change.
[ترجمه گوگل]مذاکره کننده متفاوت با توجه به خود و شرایط محیطی که قرار دارد متفاوت خواهد بود و مکانیسم متفاوتی را انتخاب می کند، این نوع انتخاب می تواند به عنوان تغییر مشروط تغییر کند
[ترجمه ترگمان]متفاوت بودن متفاوت با توجه به خود و شرایط محیطی متفاوت است و مکانیزم متفاوتی را انتخاب می کند، این نوع انتخاب می تواند به عنوان تغییر مشروط تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The market is negotiant both sides realize respective interest only .
[ترجمه گوگل]بازار مورد مذاکره است که هر دو طرف فقط منافع مربوطه را متوجه می شوند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که هر دو طرف فقط منافع خود را درک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Of credIt'system build even if make market negotiant choose letter strategy in trade.
[ترجمه گوگل]ساخت سیستم اعتباری حتی اگر مذاکره کننده بازار را انتخاب کند استراتژی نامه را در تجارت انتخاب کند
[ترجمه ترگمان]این سیستم حتی در صورتی ایجاد خواهد کرد که بتواند استراتژی نامه ای را در تجارت انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our analysis makes clear, what market liquidity gathers private information through affecting negotiant is incentive and the influence trades the effectiveness of the price .
[ترجمه گوگل]تحلیل ما روشن می‌کند که نقدینگی بازار چه اطلاعات خصوصی را از طریق تأثیرگذاری بر مذاکره‌کننده جمع‌آوری می‌کند، مشوق است و تأثیر آن بر اثربخشی قیمت معامله می‌کند
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل ما مشخص می کند که چه چیزی نقدینگی بازار را از طریق تاثیرگذاری بر negotiant جمع آوری می کند و تاثیر بر اثربخشی قیمت تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its calculate the method is each one him basis " idea " the negotiant with common be used in a general sense.
[ترجمه گوگل]روش محاسبه آن هر یک بر اساس "ایده" مذاکره کننده با مشترک به معنای عام است
[ترجمه ترگمان]محاسبه این روش هر یک از آن ها مبنای \"ایده\" negotiant است که به طور کلی از آن استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To perfect the market this trade importantly form, must introduce credit mechanism to come normative negotiant behavior.
[ترجمه گوگل]برای تکمیل بازار این تجارت مهم است که باید مکانیسم اعتباری را معرفی کرد تا رفتار مذاکره هنجاری ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]برای کامل کردن بازار به شکل مهم تر، باید مکانیزم اعتباری را برای رفتار هنجاری normative معرفی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Inspected action of price of the stock market below the heterogeneous sex belief, negotiant interaction that has adaptability.
[ترجمه گوگل]عمل بازرسی شده قیمت بازار سهام زیر باور جنسی ناهمگن، تعامل مذاکره ای که سازگاری دارد
[ترجمه ترگمان] Inspected action of of below the sex sex sex stock stock interaction interaction interaction،،،،،،، that that that that that that that that that that that that that that that that that that that that that that that that adaptability adaptability adaptability adaptability adaptability adaptability adaptability adaptability adaptability adaptability adaptability adaptability adaptability adaptability adaptability adaptability has
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مذاکره کننده (اسم)
contact man, negotiator, negotiant

انگلیسی به انگلیسی

• one who negotiates, person who discusses the terms of a negotiation

پیشنهاد کاربران

بپرس