negativity

/ˌneɡəˈtɪvəti//ˌneɡəˈtɪvəti/

حالت منفی بودن

جمله های نمونه

1. Often a patient cannot snap out of their negativity that easily.
[ترجمه گوگل]اغلب یک بیمار نمی تواند به این راحتی از احساسات منفی خود خارج شود
[ترجمه ترگمان]اغلب یک بیمار نمی تواند به سادگی از منفی ها دور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I loathe negativity. I can't stand people who moan.
[ترجمه گوگل]من از منفی بافی متنفرم من نمی توانم افرادی را که ناله می کنند تحمل کنم
[ترجمه ترگمان] من از احساسات منفی متنفرم من نمی تونم مردمی رو که ناله می کنن رو تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His / her negativity should be dealt with by encouragement to prevent it from spreading.
[ترجمه گوگل]منفی بودن او باید با تشویق مقابله شود تا از گسترش آن جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]منفی بودن او باید با تشویق انجام شود تا از گسترش آن جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The strain, the negativity, the isolation all came with the territory.
[ترجمه گوگل]فشار، منفی بودن، انزوا همگی همراه با قلمرو بود
[ترجمه ترگمان]فشار، منفی بودن، تنهایی و تنهایی همراه با خاک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the final analysis, negativity or positivity within any given cultural form only exists within the positioning of the piece.
[ترجمه گوگل]در تحلیل نهایی، منفی یا مثبت بودن در هر شکل فرهنگی معین، تنها در جایگاه قطعه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در تحلیل نهایی، منفی بودن یا مثبت بودن در هر شکل فرهنگی داده شده فقط در موقعیت قطعه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is precisely how negativity works.
[ترجمه گوگل]این دقیقاً نحوه عملکرد منفی است
[ترجمه ترگمان]این دقیقا همان چیزی است که منفی ها کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You provide the food that negativity needs to exist, for without your fear, it can not exist.
[ترجمه گوگل]شما غذایی را فراهم می کنید که منفی گرایی برای وجود نیاز دارد، زیرا بدون ترس شما نمی تواند وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]شما غذایی را که منفی نیاز دارید وجود داشته باشد را فراهم می کنید، زیرا بدون ترس شما نمی تواند وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Whenever negativity makes us drip, inspiration creates a flip from negative to positive. RVM
[ترجمه گوگل]هر زمان که منفی‌گرایی باعث می‌شود ما چکه کنیم، الهام یک تلنگر از منفی به مثبت ایجاد می‌کند RVM
[ترجمه ترگمان]هر زمان که منفی ها ما را رها می کنند باعث ایجاد یک تلنگر از منفی به مثبت می شود rvm
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The negative outlook: Negativity creates a vicious circle all its own.
[ترجمه گوگل]چشم انداز منفی: منفی بافی خودش یک دور باطل ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]دیدگاه منفی: منفی گرایی یک چرخه معیوب نسبت به خودش ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Jody misreads his caution for negativity and is mystified by his attitude.
[ترجمه گوگل]جودی احتیاط خود را در مورد منفی نگری اشتباه می خواند و با نگرش خود مبهوت می شود
[ترجمه ترگمان]Jody احتیاط خود را برای منفی نگری توصیف می کند و از طرز رفتار او گیج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Big doses of realism enable you to avoid negativity.
[ترجمه گوگل]مقادیر زیاد واقع گرایی شما را قادر می سازد از منفی گرایی دوری کنید
[ترجمه ترگمان]دوزهای بزرگ of شما را قادر می سازند تا از منفی بودن اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can you imagine how much more on a bad day?Negativity is a major obstacle to sess, so we need to develop a good positive attitude in order to create winning situations in our everyday lives.
[ترجمه گوگل]آیا می‌توانید تصور کنید که در یک روز بد چقدر بیشتر است؟ منفی‌گرایی یک مانع بزرگ برای سست است، بنابراین برای ایجاد موقعیت‌های برنده در زندگی روزمره خود باید یک نگرش مثبت خوب ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]می توانید تصور کنید که روز بدی است؟ منفی گرایی یک مانع بزرگ برای حل کردن است، بنابراین ما باید یک نگرش مثبت خوب ایجاد کنیم تا شرایط برنده در زندگی روزمره ما ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As you exhale, release all that negativity with your breath.
[ترجمه گوگل]همانطور که بازدم می کنید، با نفس خود تمام آن منفی را رها کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی نفس خود را به بیرون می دهید، تمام منفی ها را با نفس خود رها می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To avoid the happen of negativity common bile duct exploration.
[ترجمه گوگل]هدف: جلوگیری از منفی بودن اکتشاف مجرای صفراوی مشترک
[ترجمه ترگمان]هدف برای جلوگیری از وقوع منفی ها و اکتشافات لوله صفرا رایج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do not disguise your intentions in order to achieve your own ends as doing this only feeds the negativity within you.
[ترجمه گوگل]برای دستیابی به اهداف خود، اهداف خود را پنهان نکنید، زیرا انجام این کار فقط منفی بودن درون شما را تغذیه می کند
[ترجمه ترگمان]قصد خود را برای رسیدن به اهداف خود پنهان نکنید چون این کار تنها منفی ها را در شما تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] منفیت، کیفیت منفی بودن

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being negative or pessimistic

پیشنهاد کاربران

منفی بافی، منفی گرایی، منفی نگری. سلبی بودن، نگرش سلبی. بدبینی
مثال:
Do not let those who are uncertain about God's promise make you waver with their negativity.
اجازه ندهید کسانی که درباره وعده خداوند مردد هستند شما را با منفی گرایی ها {و بدبینی ها} یشان متزلزل بکنند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : negate / negative
✅️ اسم ( noun ) : negation / negative / negativity / negator / negativism / negativist / negativeness / negationist
✅️ صفت ( adjective ) : negative / negatory
✅️ قید ( adverb ) : negatively
منفی بافی
منفی گرایی، بدبینی
بدی
شر
ناملایمات
سلبی بودن، نگرش سلبی
که در برابر �positivity� به معنای نگرش ایجابی/ثبوتی است
منفی بافی، منفی گرایی، منفی نگری
بار منفی
منفی نگری، منفی بافی
منفی نگری

بپرس