nearsightedness


روانشناسى : نزدیک بینى، نزدیک بینی

جمله های نمونه

1. Near-sightedness is a visual defect.
[ترجمه گوگل]نزدیک بینی یک نقص بینایی است
[ترجمه ترگمان]Near یک نقص بصری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Astigmatism can occur in addition to nearsightedness and farsightedness.
[ترجمه گوگل]آستیگماتیسم می تواند علاوه بر نزدیک بینی و دوربینی رخ دهد
[ترجمه ترگمان]Astigmatism می تواند علاوه بر nearsightedness و farsightedness رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is no doubt that nearsightedness is a serious problem among the youth of our country.
[ترجمه گوگل]شکی نیست که نزدیک بینی مشکلی جدی در میان جوانان کشورمان است
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که nearsightedness یک مشکل جدی در میان جوانان کشور ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nearsightedness is a serious problem among the youth of our country.
[ترجمه گوگل]نزدیک بینی مشکلی جدی در بین جوانان کشورمان است
[ترجمه ترگمان]Nearsightedness یک مشکل جدی در میان جوانان کشور ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is no doubt those nearsightedness is a serious problem among the youth of our country.
[ترجمه گوگل]شکی نیست که این نزدیک بینی ها یک مشکل جدی در بین جوانان کشور ما است
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که این nearsightedness یک مشکل جدی در میان جوانان کشور ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is no doubt that nearsightedness is a serious problem among the 8 tth of our country.
[ترجمه گوگل]شکی نیست که نزدیک بینی یک مشکل جدی در بین 8 ام کشور ما است
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که nearsightedness یک مشکل جدی در میان ۸ tth کشور ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Myopia ( nearsightedness ) is an abnormal elongation of the eye, causing distant objects to appear blurred.
[ترجمه گوگل]نزدیک بینی (نزدیک بینی) یک کشیدگی غیر طبیعی چشم است که باعث می شود اجسام دور تار به نظر برسند
[ترجمه ترگمان]Myopia (nearsightedness)یک طویل شدن غیر عادی چشم است که باعث می شود اشیا دور به نظر محو به نظر برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In general, for correcting nearsightedness over 3 diopters, both LASIK and PRK are better than radial keratotomy (RK).
[ترجمه گوگل]به طور کلی، برای اصلاح نزدیک بینی بیش از 3 دیوپتر، هر دو لیزیک و PRK بهتر از کراتوتومی رادیال (RK) هستند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، برای تصحیح nearsightedness بیش از ۳ diopters، هم LASIK و هم PRK بهتر از keratotomy شعاعی (RK هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. TITe is no doubt those nearsightedness is a serious problem among the youth of our country.
[ترجمه گوگل]بدون شک این نزدیک بینی ها مشکل جدی جوانان کشورمان است
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که این nearsightedness یک مشکل جدی در میان جوانان کشور ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Should genetic engineers fix nearsightedness, say, or a propensity to put on weight or lose hair?
[ترجمه گوگل]آیا مهندسان ژنتیک باید مثلاً نزدیک بینی یا تمایل به افزایش وزن یا ریزش مو را برطرف کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا مهندسان ژنتیک باید nearsightedness، مثلا، یا تمایل به کاهش وزن و یا از دست دادن مو را ثبت کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The nutrition plays a role in the prevention of nearsightedness.
[ترجمه گوگل]تغذیه در پیشگیری از نزدیک بینی نقش دارد
[ترجمه ترگمان]تغذیه نقش مهمی در پیش گیری از nearsightedness ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The company makes medical devices that use laser technology for correcting nearsightedness and other eye disorders.
[ترجمه گوگل]این شرکت دستگاه‌های پزشکی می‌سازد که از فناوری لیزر برای اصلاح نزدیک‌بینی و سایر اختلالات چشمی استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این شرکت وسایل پزشکی ایجاد می کند که از تکنولوژی لیزر برای تصحیح nearsightedness و دیگر اختلالات چشمی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Glasses work by refracting or converging light before it reaches the cornea in order to correct either farsightedness or nearsightedness.
[ترجمه گوگل]عینک ها با شکست یا همگرایی نور قبل از رسیدن به قرنیه عمل می کنند تا دوربینی یا نزدیک بینی را اصلاح کنند
[ترجمه ترگمان]عینکی که قبل از رسیدن به قرنیه به چشم می خورد یا farsightedness یا nearsightedness را تصحیح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, for patients over about age 40, or children and adults whose nearsightedness is due to the stress of near vision work, a bifocal or progressive addition lens may be needed.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای بیماران بالای 40 سال، یا کودکان و بزرگسالانی که نزدیک بینی آنها به دلیل استرس کار دید نزدیک است، ممکن است به یک لنز اضافه دو کانونی یا پیشرونده نیاز باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای بیماران در سن ۴۰ سالگی، یا کودکان و بزرگسالانی که nearsightedness به علت استرس در نزدیک کار بینایی هستند، ممکن است یک لنز اضافی bifocal یا progressive مورد نیاز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To understand the differences between retinoscopy andautorefractor in children and adolescents' nearsightedness.
[ترجمه گوگل]هدف: درک تفاوت بین رتینوسکوپی و انکسار خودکار در نزدیک‌بینی کودکان و نوجوانان
[ترجمه ترگمان]هدف از درک تفاوت بین retinoscopy andautorefractor در کودکان و نوجوانان nearsightedness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• near-sighted vision, myopia, condition of the eyes in which objects that are far away cannot be seen clearly (ophthalmology)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : nearsightedness
✅️ صفت ( adjective ) : nearsighted
✅️ قید ( adverb ) : nearsightedly
نزدیک بینی

بپرس