nearsighted

/ˈniːrˌsaɪtəd//ˌnɪəˈsaɪtɪd/

معنی: نزدیک بین
معانی دیگر: (چشم پزشکی) نزدیک بین (myopic هم می گویند)، نزدیک بین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: nearsightedly (adv.), nearsightedness (n.)
• : تعریف: able to see clearly only at short distance; myopic.
متضاد: farsighted
مشابه: shortsighted

جمله های نمونه

1. I'm very near-sighted without my glasses on.
[ترجمه گوگل]من بدون عینک بسیار نزدیک بین هستم
[ترجمه ترگمان]من بدون عینک خودم خیلی به آن نزدیک هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No doubt the committee will wave aside his nearsighted views.
[ترجمه گوگل]بدون شک کمیته نظرات نزدیک بینانه او را کنار خواهد گذاشت
[ترجمه ترگمان]بدون شک کمیته دیدگاه های nearsighted خود را کنار خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is very difficult for a nearsighted man to pick up a needle from the ground.
[ترجمه گوگل]برداشتن سوزن از روی زمین برای یک مرد نزدیک بین بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]خیلی مشکل است که آدم نزدیک بین یک سوزن از زمین بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Have the nearsighted patient of astigmatism, can you adorn invisible glasses?
[ترجمه گوگل]آیا بیمار نزدیک بین آستیگماتیسم، آیا می توانید عینک نامرئی را تزئین کنید؟
[ترجمه ترگمان]به نظر میرسه که این شخص نزدیک بین هستند، شما عینک نامرئی می زنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Morethan percent were nearsighted and 36 percent had astigmatism, which causes fuzzy vision, the team reported.
[ترجمه گوگل]این تیم گزارش داد که بیش از درصد آنها نزدیک بین و 36 درصد مبتلا به آستیگماتیسم بودند که باعث دید مبهم می شود
[ترجمه ترگمان]این تیم گزارش داد که morethan درصد nearsighted و ۳۶ درصد astigmatism بوده اند که باعث بینایی فازی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So you are not nearsighted at all.
[ترجمه گوگل]پس شما اصلا نزدیک بین نیستید
[ترجمه ترگمان]پس تو به هیچ وجه به او نزدیک نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Does the nearsighted 300 degree energy of eye perform femtosecond of laser operation?
[ترجمه گوگل]آیا انرژی 300 درجه چشم نزدیک بین عمل لیزر را فمتوثانیه انجام می دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا انرژی nearsighted ۳۰۰ درجه ای از عمل لیزر را انجام می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Is spectacles for nearsighted persons eye mom be still the first lens very good?
[ترجمه گوگل]آیا عینک برای افراد نزدیک بین چشم مادر هنوز هم لنز اول خیلی خوب است؟
[ترجمه ترگمان]آیا عینک برای nearsighted چشم مردم هنوز اولین لنز خیلی خوب است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mike: No they're not you nearsighted little weeny . They're just bent.
[ترجمه گوگل]مایک: نه، تو نزدیک بین نیستی آنها فقط خم شده اند
[ترجمه ترگمان]نه، آن ها به اندازه چند دقیقه پیش تو را دوست ندارند فقط خم شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A nearsighted man lost his hat in a strong wind.
[ترجمه گوگل]مرد نزدیک بین بر اثر باد شدید کلاه خود را گم کرد
[ترجمه ترگمان]مردی که نزدیک بود کلاهش را با بادی قوی از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Morethan 33 percent were nearsighted andpercent had astigmatism, which causes fuzzy vision, the team reported.
[ترجمه گوگل]این تیم گزارش داد که بیش از 33 درصد نزدیک‌بین بودند و درصد آستیگماتیسم داشتند که باعث دید مبهم می‌شود
[ترجمه ترگمان]این تیم گزارش داد که morethan ۳۳ درصد nearsighted andpercent بوده اند که باعث ایجاد دیدگاه فازی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Does myope wear spectacles for nearsighted persons to get online conduce to the radiate that reduces computer cross-eye eyeball ?
[ترجمه گوگل]آیا نزدیک بینی برای افراد نزدیک بین برای آنلاین شدن از عینک استفاده می کند باعث تشعشعاتی می شود که کره چشم متقاطع کامپیوتر را کاهش می دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا myope عینک برای افراد nearsighted می پوشند تا به صورت آنلاین منجر به the شوند که چشم چشمی رایانه را کاهش می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is so nearsighted that he can just see the things put before his eyes.
[ترجمه گوگل]او آنقدر نزدیک‌بین است که می‌تواند چیزهایی را که جلوی چشمانش می‌گذارند ببیند
[ترجمه ترگمان]این قدر نزدیک بین است که می تواند چیزها را در مقابل چشمانش ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The spectacles for nearsighted persons that what facial expression bareheaded brings is good - looking?
[ترجمه گوگل]عینک برای افراد نزدیک بین که چه حالتی از چهره برهنه به ارمغان می آورد خوب است؟
[ترجمه ترگمان]عینک به چشم کسانی که چهره او سر برهنه است خوش قیافه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This is a pair of spectacles for nearsighted persons.
[ترجمه گوگل]این یک عینک برای افراد نزدیک بین است
[ترجمه ترگمان]این عینک نزدیک بین persons است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نزدیک بین (صفت)
myopic, shortsighted, nearsighted

انگلیسی به انگلیسی

• suffering from myopia, myopic, suffering from nearsightedness, unable to see clearly objects that are far away (ophthalmology)
someone who is near-sighted cannot see things properly when they are far away.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : nearsightedness
✅️ صفت ( adjective ) : nearsighted
✅️ قید ( adverb ) : nearsightedly
چشم نزدیک بین ( برای دیدن دور نیاز به عینک دارد )
نزدیک بین

بپرس