nay

/ˈneɪ//neɪ/

معنی: نه، رای منفی
معانی دیگر: (به ویژه هنگام اخذ رای شفاهی) نه، مخالف (در برابر: بلی، موافقم aye)، رای مخالف، پاسخ منفی، رد، انکار، نی گویی، ارندان، خیر

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: no (used to express disagreement, denial, or rejection, as in a vote).
اسم ( noun )
• : تعریف: a vote in the negative, or one so voting.
مشابه: blackball, negative

- two ayes and one nay
[ترجمه گوگل] دو بله و یک نه
[ترجمه ترگمان] دو ayes و یک نه،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. say someone nay
جواب رد به کسی دادن،نه گفتن،نپذیرفتن

2. wilt thou leave me thus? say nay say nay . . .
همینطور مرا می گذاری و می روی ؟ بگو نه بگو نه . . .

3. Let your yea be yea and your nay be nay.
[ترجمه گوگل]بگذار آری شما آری باشد و نهی شما نه
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید، بله، نه، نه، نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Long essays, nay, whole books have been written on this.
[ترجمه گوگل]مقالات طولانی، نه، کتاب های کامل در این مورد نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]مقالات بلند، نه، تمام کتاب ها روی این نوشته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The daily work continued;nay, it actually increased.
[ترجمه گوگل]کار روزانه ادامه داشت، نه، در واقع افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]کار روزانه ادامه یافت، نه، در واقع افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is my pleasure, nay privilege, to introduce tonight's guest speaker.
[ترجمه گوگل]باعث افتخار من است که سخنران مهمان امشب را معرفی کنم
[ترجمه ترگمان]باعث افتخاره، نه امتیار امشب، برای معرفی speaker مهمان امشب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We are willing, nay, eager to go.
[ترجمه گوگل]ما حاضریم، نه، مشتاق برویم
[ترجمه ترگمان]ما مایل هستیم، نه، مشتاق رفتن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Such a policy is difficult, nay impossible.
[ترجمه گوگل]چنین سیاستی دشوار است، نه غیرممکن
[ترجمه ترگمان]چنین سیاستی دشوار است، نه غیر ممکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I can't say yay or nay to that really.
[ترجمه گوگل]من واقعاً نمی توانم بگویم آری یا نه
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم نه بگم یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The administration explains these frustrations as understandable, nay inevitable, given the difficulties of transition.
[ترجمه گوگل]دولت این ناامیدی ها را با توجه به مشکلات انتقال قابل درک است، نه اجتناب ناپذیر
[ترجمه ترگمان]دولت این درماندگی را قابل فهم، و نه اجتناب ناپذیر، توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Angel Nay, look not so glum!
[ترجمه گوگل]فرشته نه، به نظر می رسد نه چندان عبوس!
[ترجمه ترگمان]فرشته، نه، این قدر عبوس نباش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is an illogical, nay, fanciful urge since I have never really heard them.
[ترجمه گوگل]این یک اصرار غیرمنطقی، نه، واهی است، زیرا من هرگز واقعاً آنها را نشنیده ام
[ترجمه ترگمان]این یک میل غیر منطقی است، نه، هوس است، از آنجایی که من هرگز آن ها را نشنیده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nay lass, don't cry.
[ترجمه گوگل]نه دختر، گریه نکن
[ترجمه ترگمان]نه، دختر، گریه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You are permitted, nay, encouraged to come back as many times as you like.
[ترجمه گوگل]شما مجاز هستید، نه، تشویق می شوید که هر چند بار که دوست دارید بازگردید
[ترجمه ترگمان]شما اجازه دارید، نه، به همان اندازه که دلتان می خواهد باز هم برگردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You are permitted, nay encouraged, to come back as many times as your appetite permits.
[ترجمه گوگل]شما مجاز هستید، نه تشویق می‌شوید، هر چند بار که اشتهایتان اجازه می‌دهد، بازگردید
[ترجمه ترگمان]شما مجاز هستید، نه تشویقم می کنید، نه تشویقم می کنید، تا زمانی که appetite اجازه دهید برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نه (اسم)
nay

رای منفی (اسم)
nay

انگلیسی به انگلیسی

• refusal; negative vote (archaic)
no; furthermore (archaic)
nay means no; an old-fashioned use.
you use nay in front of a stronger word or phrase which you feel is more appropriate than the one you have just used; a formal use.

پیشنهاد کاربران

nay وyea به معنای خیر و آری هستند. در موقعیت های رسمی استفاده میشن مثلا آرای مجلس قانون گذار، رفراندوم و. . .

بپرس