navigability

/ˌnævɪɡəˈbɪlɪti//ˌnævɪɡəˈbɪlɪti/

معنی: قابلیت کشتیرانی
معانی دیگر: قابلیت کشتیرانی

جمله های نمونه

1. Within a few years the improved navigability of the river Don enabled them to compete even more successfully in distant markets.
[ترجمه گوگل]طی چند سال، بهبود کشتیرانی رودخانه دان، آنها را قادر ساخت تا با موفقیت بیشتری در بازارهای دور رقابت کنند
[ترجمه ترگمان]طی چند سال بهبود improved رودخانه، آن ها را قادر ساخت تا حتی با موفقیت بیشتری در بازارهای دور رقابت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Consistency, screen layout, relationships and navigability are important concepts of organization.
[ترجمه گوگل]سازگاری، چیدمان صفحه نمایش، روابط و قابلیت کشتیرانی مفاهیم مهم سازمان هستند
[ترجمه ترگمان]سازگاری، چیدمان صفحه، روابط و navigability مفاهیم مهمی از سازمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The deficiency of scene navigability analysis is examined when scene is modeled by stationary Gauss random field.
[ترجمه گوگل]کمبود تجزیه و تحلیل ناوبری صحنه زمانی مورد بررسی قرار می گیرد که صحنه توسط میدان تصادفی ثابت گاوس مدل شود
[ترجمه ترگمان]نقص آنالیز navigability صحنه زمانی مورد بررسی قرار می گیرد که صحنه به وسیله میدان اتفاقی گاوس ایستا مدل سازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The definition of scene navigability is given, and acquisition probability is regarded as an important mark of scene navigability.
[ترجمه گوگل]تعریف ناوبری صحنه ارائه شده است، و احتمال اکتساب به عنوان یک علامت مهم ناوبری صحنه در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]تعریف صحنه ای که به آن داده می شود، و احتمال اکتساب به عنوان یک نشانه مهم از صحنه نمایش تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Think of code navigability, and software flow and dependencies that you can not trace without the help of a debugger using this approach.
[ترجمه گوگل]به قابلیت ناوبری کد و جریان نرم افزار و وابستگی هایی فکر کنید که بدون کمک یک اشکال زدا با استفاده از این رویکرد نمی توانید ردیابی کنید
[ترجمه ترگمان]به کد code و وابستگی نرم افزاری فکر کنید که شما نمی توانید بدون کمک of که از این رویکرد استفاده می کنید، ردیابی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The third major indirect cost of soil erosion is the loss of navigability.
[ترجمه گوگل]سومین هزینه غیرمستقیم عمده فرسایش خاک، از دست دادن قابلیت کشتیرانی است
[ترجمه ترگمان]سومین هزینه مستقیم غیر مستقیم ناشی از فرسایش خاک، از دست رفتن of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The influence of various parameters of planing boat on rapidity and navigability is also analyzed.
[ترجمه گوگل]تأثیر پارامترهای مختلف قایق برنامه ریزی بر سرعت و قابلیت کشتیرانی نیز تحلیل می شود
[ترجمه ترگمان]تاثیر پارامترهای مختلف قایق بر روی سرعت و سرعت نیز مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bringing forward the dangerous stream comes into being when the boat and ship comes across navigability bridge opening is the combined action result of wave, streams, pier and so on in fact.
[ترجمه گوگل]جلو بردن جریان خطرناک زمانی به وجود می آید که قایق و کشتی با باز شدن پل قابل کشتیرانی مواجه شوند در واقع نتیجه عمل ترکیبی موج، نهرها، اسکله و غیره است
[ترجمه ترگمان]مطرح کردن جریان خطرناک زمانی اتفاق می افتد که قایق و کشتی از طریق دهانه پل عبور می کنند که نتیجه حرکت ترکیبی موج، جریان، اسکله و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you would like to change the relationship name or the navigability of one of the relationship roles you can select one of the EJB class shapes and select Open from the context menu.
[ترجمه گوگل]اگر می‌خواهید نام رابطه یا قابلیت ناوبری یکی از نقش‌های رابطه را تغییر دهید، می‌توانید یکی از اشکال کلاس EJB را انتخاب کنید و Open را از منوی زمینه انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید نام رابطه یا the یکی از نقش های ارتباطی را تغییر دهید، می توانید یکی از اشکال کلاسی EJB را انتخاب کرده و منوی متنی را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Internet has been integrating global information resources, which leads to the appearance of so-called "information ocean" and promotes the tendency of navigability in art appreciation.
[ترجمه گوگل]اینترنت منابع اطلاعاتی جهانی را ادغام کرده است که منجر به ظهور به اصطلاح "اقیانوس اطلاعات" می شود و تمایل به کشتیرانی را در قدردانی از هنر ترویج می کند
[ترجمه ترگمان]اینترنت منابع اطلاعاتی جهانی را یکپارچه کرده است که منجر به ظهور \"اقیانوس اطلاعات\" می شود و گرایش of در قدردانی از هنر را ارتقا می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With the compact Scooba 230, we focused on reducing size without compromising effectiveness and navigability.
[ترجمه گوگل]با Scooba 230 جمع و جور، ما بر کاهش اندازه بدون به خطر انداختن اثربخشی و ناوبری تمرکز کردیم
[ترجمه ترگمان]با the Scooba ۲۳۰، ما بر روی کاهش اندازه بدون به خطر انداختن اثربخشی و navigability تمرکز کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sector is easy to install or dismantle. this set is navigability and running credibility.
[ترجمه گوگل]این بخش به راحتی نصب یا جدا می شود این مجموعه قابلیت ناوبری و در حال اجرا بودن اعتبار است
[ترجمه ترگمان]نصب یا از بین بردن این بخش آسان است این مجموعه دارای اعتبار و اعتبار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These actions indicate the multiplicity of the source and target types as well as the navigability from the source object, either bidirectional or unidirectional.
[ترجمه گوگل]این اقدامات نشان دهنده تعدد انواع منبع و هدف و همچنین قابلیت هدایت از شی مبدا، چه دو طرفه یا یک طرفه است
[ترجمه ترگمان]این اعمال تعدد منابع و انواع هدف و نیز the را از شی منبع، یا دو طرفه یا تک بعدی، نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The relation between fractal feature and the correlation coefficients of reference sub-map is deduced, and the scene navigability analysis method based on fractal feature is also put forward.
[ترجمه گوگل]رابطه بین ویژگی فراکتال و ضرایب همبستگی زیر نقشه مرجع استنباط شده است و روش تحلیل ناوبری صحنه بر اساس ویژگی فراکتالی نیز ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]رابطه بین خصوصیات مقطعی و ضرایب همبستگی نقشه فرعی مرجع بدست آمده، و روش تحلیل navigability صحنه بر مبنای ویژگی مقطعی نیز مطرح گردیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابلیت کشتیرانی (اسم)
navigability

انگلیسی به انگلیسی

• state of being navigable, openness to travel by land or water or air

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : navigate
✅️ اسم ( noun ) : navigation / navigability / navigator
✅️ صفت ( adjective ) : navigational / navigable
✅️ قید ( adverb ) : navigationally / navigably
navigability ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: قابلیت ناوبَری
تعریف: حالت یا شرایط آبی که مناسب ناوبَری باشد|||متـ . ناوش پذیری
( تخصصی - روانشناسی )
قابلیت هدایت

بپرس