naughtily


از روی شیطنت، از روی بد ذاتی

جمله های نمونه

1. He observed naughtily, subtly, wittily, passively, on occasion with a feline caress.
[ترجمه گوگل]او با شیطنت، زیرکانه، زیرکانه، منفعلانه، گاهی اوقات با نوازش گربه ای مشاهده می کرد
[ترجمه ترگمان]او با لحنی زیرکانه و زیرکانه و زیرکانه، که گاه گاهی با نوازش گربه بازی می کرد، اظهار داشت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Naughtily, she lifts her little chin.
[ترجمه گوگل]با شیطنت، چانه کوچکش را بالا می آورد
[ترجمه ترگمان]Naughtily، غبغب کوچکش را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "Won't; won't! " Michael cried naughtily. Mrs. Darling left the room to get a chocolate for him, and Mr. Darling thought this showed want of firmness.
[ترجمه گوگل]مایکل با شیطنت گریه کرد: «نمی‌خواهم، نمی‌خواهم!» خانم دارلینگ اتاق را ترک کرد تا برایش یک شکلات بیاورد، و آقای عزیز فکر کرد که این نشان دهنده عدم استحکام است
[ترجمه ترگمان]این کار را نمی کنم، نخواهم کرد! مایکل \"گریه کرد\" خانم عزیزم از اتاق بیرون رفت تا برایش شکلات بیاورد، و آقای عزیزم فکر کرد که این موضوع از ثبات و ثبات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She smiled naughtily when I told her she was being boyish.
[ترجمه گوگل]وقتی به او گفتم پسرانه است لبخند شیطنت آمیزی زد
[ترجمه ترگمان]وقتی بهش گفتم داره پسرانه می شه لبخندی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Di is green to very naughtily wink to that, the heart contains comprehension a while and also quit to perch a dispute past the smudge.
[ترجمه گوگل]دی سبز است تا بسیار شیطنت آمیز به آن چشمک بزند
[ترجمه ترگمان]The به رنگ سبز است تا به آن چشمک بزند، قلب شامل درک مطلب و همچنین ترک کردن یک اختلاف در مقابل لکه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bond maid peeps out to very naughtily smile dimple.
[ترجمه گوگل]خدمتکار باند با چال لبخندی بسیار شیطنت آمیز بیرون می زند
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت با لبخندی چاه زنخدان دارش را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Snowflakes fall down naughtily.
[ترجمه گوگل]دانه های برف با شیطنت فرو می ریزند
[ترجمه ترگمان]Snowflakes سقوط میکنه naughtily
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. he behaved badly in school; he mischievously looked for a chance to embarrass his sister; behaved naughtily when they had guests and was sent to his room.
[ترجمه گوگل]او در مدرسه رفتار بدی داشت او با شیطنت به دنبال فرصتی برای شرمساری خواهرش بود وقتی مهمان داشتند رفتار شیطنت آمیز داشت و به اتاقش فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]او در مدرسه بد رفتار می کرد و با شیطنت نگاهی به دنبال فرصتی می گشت تا خواهرش را شرمسار سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The young butterfly who masters the technique of flying plays naughtily on the back of the dragonfly. A little while later, she tries to stand at the nose bridge of the dragonfly and smiles smugly.
[ترجمه گوگل]پروانه جوانی که در فن پرواز مهارت دارد با شیطنت پشت سنجاقک بازی می کند کمی بعد سعی می کند کنار پل دماغ سنجاقک بایستد و از خود راضی لبخند بزند
[ترجمه ترگمان]پروانه ای جوان که فن پرواز را بر عهده دارد، در پشت این سنجاقک بازی می کند کمی بعد، او سعی می کند روی پل بینی سنجاقک بایستد و با حالتی ازخودراضی لبخند می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He asked all the kids why we learned English. "I want to see the President in the White House", I replied naughtily.
[ترجمه گوگل]از همه بچه ها پرسید که چرا انگلیسی یاد گرفتیم با شیطنت پاسخ دادم: «می خواهم رئیس جمهور را در کاخ سفید ببینم»
[ترجمه ترگمان]او از همه بچه ها پرسید که چرا زبان انگلیسی را یاد گرفتیم و من می خواهم رئیس جمهور را در کاخ سفید ملاقات کنم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You turned around and laid your head into his hair caressingly, and your hands naughtily exploring in his pants.
[ترجمه گوگل]برگشتی و سرت را با نوازش لای موهایش گذاشتی و دستانت را با شیطنت در شلوارش جستجو می کردی
[ترجمه ترگمان]تو برگشت و سرش را نوازش کرد و با دست روی موهایش کشید و دست هایش را روی شلوارش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I think winter is a beautiful season[sentence dictionary], e ecially when it ows . snowflakes fall down naughtily.
[ترجمه گوگل]به نظر من زمستان فصل زیبایی است [فرهنگ جملات]، مخصوصاً وقتی که این فصل باشد دانه های برف با شیطنت فرو می ریزند
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم زمستان فصل زیبایی است [ فرهنگ لغت جمله ]، e ecially، هنگامی که جریان دارد دانه های برف می بارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is it the water sprite who lives there, and occasionally throws a bubble, greeting the pedestrians around the lake naughtily?
[ترجمه گوگل]آیا این جانور آبی است که در آنجا زندگی می کند و گهگاه حباب پرتاب می کند و با شیطنت به عابران پیاده در اطراف دریاچه سلام می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن یک جن آبی است که آنجا زندگی می کند و گاهی حبابی را پرتاب می کند و به عابران در اطراف دریاچه خوشامد می گوید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On the map that promontory looks like a nose, naughtily turned up.
[ترجمه گوگل]روی نقشه آن دماغه شبیه دماغی است که با شیطنت بالا آمده است
[ترجمه ترگمان]روی نقشه که دماغه مانند بینی به نظر می رسد، naughtily از جا بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mischievously, like a bad boy; inappropriately, in a vulgar manner, rudely

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : naughtiness
✅️ صفت ( adjective ) : naughty
✅️ قید ( adverb ) : naughtily

بپرس