naturopathy


طبیعت درمانی (روش درمان بیماری از راه خوراک و آفتاب و ورزش و غیره و احتراز از دارو و جراحی)، کیادرمانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: naturopathic (adj.)
• : تعریف: a method of treating illness without drugs, relying on massage, sunlight, proper food, and the like.

جمله های نمونه

1. Naturopathy: a system of medicine involving different natural methods which help to stimulate the body's vital force.
[ترجمه گوگل]Naturopathy: یک سیستم پزشکی شامل روش های مختلف طبیعی است که به تحریک نیروی حیاتی بدن کمک می کند
[ترجمه ترگمان]درمان های طبیعی: یک سیستم پزشکی شامل روش های طبیعی مختلفی که به تحریک نیروی حیاتی بدن کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This background provides the rationale of naturopathy, or nature cure, and other sensible, healthy dietary regimes.
[ترجمه گوگل]این پس زمینه منطق طبیعی درمان طبیعی، و دیگر رژیم های غذایی معقول و سالم را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این پس زمینه، مبنای منطقی of، یا درمان طبیعی و دیگر رژیم های غذایی سالم و سالم را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We also look at acupuncture, Shiatsu-do, naturopathy, homeopathy and many more!
[ترجمه گوگل]ما همچنین به طب سوزنی، شیاتسو-دو، ناتوروپاتی، هومیوپاتی و بسیاری موارد دیگر نگاه می کنیم!
[ترجمه ترگمان]ما همچنین به طب سوزنی، Shiatsu، naturopathy، homeopathy و بسیاری دیگر نگاه می کنیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Try NAET, acupuncture, naturopathy, homeopathy, chiropractor. . . no one treatment is going to fit everyone.
[ترجمه گوگل]NAET، طب سوزنی، طبیعت درمانی، هومیوپاتی، کایروپراکتیک را امتحان کنید هیچ درمانی برای همه مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]امتحان کنید، طب سوزنی، طب سوزنی، homeopathy، homeopathy و
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is licensed and registered with the Board of Directors of Drugless Therapy (Naturopathy), the regulatory body for naturopathic medicine in Ontario, Canada.
[ترجمه گوگل]او دارای مجوز و ثبت نام در هیئت مدیره درمان بدون دارو (Naturopathy)، نهاد نظارتی طب طبیعی در انتاریو، کانادا است
[ترجمه ترگمان]او دارای مجوز و با هییت مدیره of درمان (درمان های طبیعی)، بدنه تنظیمی برای داروی naturopathic در اونتاریو، کانادا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Training of the function in naturopathy appears more effective.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد آموزش عملکرد در طبیعت درمانی موثرتر است
[ترجمه ترگمان]آموزش کارکرد در naturopathy کارآمدتر به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Initially he was kept on a diet of Naturopathy juices of various fruits and vegetables.
[ترجمه گوگل]در ابتدا او در رژیم غذایی حاوی آب میوه های طبیعی و سبزیجات مختلف نگهداری می شد
[ترجمه ترگمان]در ابتدا به رژیم غذایی طبیعی از میوه ها و سبزیجات مختلف نگهداری می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Treat neurasthenic medicaments, naturopathy to have a lot of, clinical among them just a little can be chosen to plant according to the illness in using.
[ترجمه گوگل]درمان داروهای اعصاب، طبیعی به تعداد زیادی از، بالینی در میان آنها فقط می توان کمی برای کاشت با توجه به بیماری در استفاده انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]با neurasthenic اعصاب بیمار، naturopathy برای داشتن تعداد زیادی از آن ها، بالینی است، اما با توجه به بیماری که در آن از آن استفاده می شود، تنها یک کمی از آن ها می تواند برای گیاه انتخاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is a practicing Doctor of Naturopathy specialized in Wheatgrass Therapy.
[ترجمه گوگل]او پزشک متخصص طب طبیعی و متخصص در درمان با علف گندم است
[ترجمه ترگمان]او یک دکتر در حال تمرین در درمان های طبیعی در wheatgrass درمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is a green naturopathy without insult and drugs.
[ترجمه گوگل]این یک ناتوروپاتی سبز بدون توهین و دارو است
[ترجمه ترگمان]این یه naturopathy سبز بدون توهین و مواد مخدر - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The naturopathy that reduces blood pressure?
[ترجمه گوگل]طبیعی که فشار خون را کاهش می دهد؟
[ترجمه ترگمان]The که فشار خون را کاهش می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You will be writing articles for US audience on topics like health, pet health, home remedies and natural cures, naturopathy .
[ترجمه گوگل]شما مقالاتی را برای مخاطبان ایالات متحده در مورد موضوعاتی مانند سلامت، سلامت حیوانات خانگی، درمان های خانگی و درمان های طبیعی، طبیعت درمانی خواهید نوشت
[ترجمه ترگمان]در زمینه موضوعاتی مانند سلامت، سلامت حیوانات خانگی، درمان های خانگی و درمان های طبیعی مقالاتی می نویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hippocrates is more closely followed in holistic healing programs like naturopathy; the theme is "do no harm" and "educate the client about the therapy".
[ترجمه گوگل]بقراط در برنامه‌های شفای کل‌نگر مانند ناتوروپاتی با دقت بیشتری دنبال می‌شود موضوع "آسیب نرسانید" و "آموزش درمان به مشتری" است
[ترجمه ترگمان]بقراط بیشتر در برنامه های درمانی جامع مثل naturopathy دنبال می شود؛ موضوع \"ضرری ندارد\" و \"به مشتری در مورد درمان آموزش دهید\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He also studied at the Trinity College of Natural Health where he received a Doctor of Naturopathy degree.
[ترجمه گوگل]او همچنین در کالج سلامت طبیعی ترینیتی تحصیل کرد و در آنجا مدرک دکترای طب طبیعی را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین در کالج سلامت طبیعی ترینیتی تحصیل کرد و در آنجا یک دکتر از درمان های طبیعی دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• natural healing, healing with herbal remedies instead of traditional medicine

پیشنهاد کاربران

naturopathy ( پزشکی )
واژه مصوب: طبیعت درمانی
تعریف: نوعی روش درمان مبتنی بر استفاده از غذاهای طبیعی و نور و هوای پاک و ورزش و پرهیز از مصرف دارو

بپرس