naturalized

/ˈnæt͡ʃərəˌlaɪzd//ˈnæt͡ʃrəlaɪzd/

اهلی شده، داخل زبان دیگر شده، دخیل، تابعیت یافته، قبول تابعیت

جمله های نمونه

1. naturalized citizens have all the rights of native-born citizens
شهروندان به تابعیت درآمده دارای کلیه ی حقوق شهروندان بوم زاد هستند.

2. some african weeds have become naturalized here
برخی از علف های افریقایی در اینجا پا گرفته اند.

3. some latin phrases have become completely naturalized in the english language
برخی عبارت های لاتین کاملا جای خود را در زبان انگلیسی باز کرده اند.

4. She's a German who was naturalized in Canada.
[ترجمه محمد یوسفی] او یک آلمانی است که تابعیت کانادا را دریافت کرده است
|
[ترجمه گوگل]او یک آلمانی است که در کانادا تابعیت شده است
[ترجمه ترگمان]او المانی است که در کانادا پذیرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Einstein was naturalized American nationality in 1940.
[ترجمه گوگل]انیشتین در سال 1940 تابعیت آمریکایی را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]انیشتین ملیت آمریکایی را در ۱۹۴۰ گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was naturalized after living in China for many years.
[ترجمه گوگل]او پس از سال ها زندگی در چین تابعیت خود را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او به مدت چندین سال در چین زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I have been naturalized to the place and to the manner of living.
[ترجمه گوگل]من تابع مکان و نحوه زندگی شده ام
[ترجمه ترگمان]من به محل زندگی و طرز زندگی آمده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. English sporting terms have been naturalized in many languages.
[ترجمه گوگل]اصطلاحات ورزشی انگلیسی در بسیاری از زبان ها طبیعی شده است
[ترجمه ترگمان]اصطلاحات ورزشی انگلیسی در بسیاری از زبان ها به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is the stud naturalized from Britain.
[ترجمه گوگل]این گل میخ طبیعی از بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]این ایالت از بریتانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We should be naturalized to the new tide of the world.
[ترجمه گوگل]ما باید به جریان جدید جهان تبدیل شویم
[ترجمه ترگمان]باید به جزر و مد جدید جهان توجه داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The custom of shakehands has naturalized all over the world.
[ترجمه گوگل]رسم دست تکان دادن در سراسر جهان طبیعی شده است
[ترجمه ترگمان]رسم of در سراسر جهان به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was naturalized as a British citizen in 1940.
[ترجمه گوگل]او در سال 1940 تابعیت بریتانیا را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۴۰ به عنوان یک شهروند انگلیسی انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In all, the Boston office naturalized 2052 citizens in 2000, compared to 923 in 1990, the Globe reported Wednesday.
[ترجمه گوگل]گلوب چهارشنبه گزارش داد که در مجموع، دفتر بوستون در سال 2000 2052 شهروند را تابعیت کرد، در حالی که در سال 1990 این تعداد 923 شهروند بود
[ترجمه ترگمان]گلوب روز چهارشنبه گزارش داد که در کل، دفتر بوستون شهروندان ۲۰۵۲ را در سال ۲۰۰۰ در مقایسه با ۹۲۳ در سال ۱۹۹۰ به رسمیت شناخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Few are naturalized and most do not wish to be.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از آنها تابعیت شده اند و بیشتر آنها نمی خواهند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از آن ها تابعیت دارند و بیشتر تمایلی به بودن ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• planted in order to give an effect that it grows as if native; (of animals) established in order to live wild as if native and originating from in a place where it is not indigenous (also naturalised)
a naturalized citizen has legally become a citizen of a country that they were not born in.

پیشنهاد کاربران

بپرس