naturalism

/ˈnæt͡ʃərəˌlɪzəm//ˈnæt͡ʃrəlɪzəm/

معنی: طبیعت گرایی، فلسفه طبیعی، مذهب طبیعی، سبک ناتورالیسم
معانی دیگر: (اندیشه یا عمل) بر پایه ی خواسته ها و غرایز طبیعی، اغنا، (ادبیات و هنر) ناتورالیسم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in literature, a method of depicting life that reflects a philosophy of determinism.

- Emile Zola, the originator of naturalism, created characters whose struggles against dire social conditions were defeated by their genetic inheritance.
[ترجمه گوگل] امیل زولا، مبتکر ناتورالیسم، شخصیت هایی خلق کرد که مبارزاتشان در برابر شرایط وخیم اجتماعی به دلیل وراثت ژنتیکی آنها شکست خورد
[ترجمه ترگمان] امیل زولا، سازنده طبیعی گرایی، شخصیت هایی را خلق کرد که مبارزات آن ها علیه شرایط حاد اجتماعی با ارث ژنتیکی آن ها شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in visual art, the depiction of subjects so as to reproduce their natural appearance.

(3) تعریف: in theology, the doctrine that religious truth derives from nature rather than from revelation.

جمله های نمونه

1. Both realism and naturalism are mimetic systems or practices of representation.
[ترجمه گوگل]هر دو واقع گرایی و طبیعت گرایی سیستم های تقلیدی یا شیوه های بازنمایی هستند
[ترجمه ترگمان]هم واقع گرایی و هم طبیعی گرایی سیستم ها یا شیوه های بازنمایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thus Britten contrives a flexible yet controlled naturalism of detail.
[ترجمه گوگل]بنابراین بریتن طبیعت گرایی انعطاف پذیر و در عین حال کنترل شده ای از جزئیات را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب Britten یک گرایی انعطاف پذیر و در عین حال کنترل شده جزئیات را موجب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But this kind of excited appreciation of naturalism in characterisation was not yet hackneyed.
[ترجمه گوگل]اما این نوع درک هیجان انگیز از طبیعت گرایی در شخصیت پردازی هنوز هک نشده بود
[ترجمه ترگمان]اما این نوع تمجید هیجان انگیزی از طبیعی بودن طبیعی بودن در این منطقه هنوز تا آن اندازه کهنه نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Atheists do not accept metaphors and super naturalism as facts, but theists see metaphors and super naturalism as facts. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]آتئیست ها استعاره و فوق طبیعت گرایی را به عنوان واقعیت نمی پذیرند، اما خداباوران استعاره و فوق طبیعت گرایی را به عنوان واقعیت می بینند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]Atheists استعاره و super طبیعی را به عنوان واقعیت نمی پذیرند، اما theists استعاره و طبیعی گرایی را به عنوان واقعیت می دانند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The extreme naturalism with which his characters' thoughts and emotions were portrayed was the final inartistic touch.
[ترجمه گوگل]طبیعت گرایی افراطی که با آن افکار و احساسات شخصیت های او به تصویر کشیده می شد، آخرین لمس غیر هنری بود
[ترجمه ترگمان]طبیعی گرایی شدید که با آن افکار و عواطف و عواطف و عواطف و عواطف او به تصویر کشیده می شد، آن گونه نبود که هنرمندانه به آن دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is the programme of naturalism.
[ترجمه گوگل]این برنامه طبیعت گرایی است
[ترجمه ترگمان]این برنامه طبیعی گرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Believe in naturalism and you weaken your view of prayer.
[ترجمه گوگل]به طبیعت گرایی ایمان داشته باشید و دیدگاه خود را نسبت به نماز ضعیف می کنید
[ترجمه ترگمان]به طبیعی بودن طبیعی گرایی اعتقاد داشته باشید و دیدگاه شما را از نماز ضعیف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Darwinian worldview is the view of evolutionary naturalism.
[ترجمه گوگل]جهان بینی داروینی دیدگاه طبیعت گرایی تکاملی است
[ترجمه ترگمان]جهان بینی داروین دیدگاه طبیعی گرایی تکاملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The fideism trend in naturalism intersubjective philosophy is a defect to make it an ideal theory.
[ترجمه گوگل]گرایش فیدیستی در فلسفه بین الاذهانی طبیعت گرایی نقصی است که آن را به یک نظریه ایده آل تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]گرایش fideism در فلسفه intersubjective طبیعی گرایی یک عیب برای تبدیل آن به یک نظریه ایده آل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was part of the art movement toward naturalism in design.
[ترجمه گوگل]این بخشی از جنبش هنری به سمت طبیعت گرایی در طراحی بود
[ترجمه ترگمان]این قسمتی از حرکت هنر به سمت طبیعی گرایی در طراحی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Puritanism was a natural revolt against that Naturalism which threatened to end in sheer animalism.
[ترجمه گوگل]پیوریتانیسم یک شورش طبیعی علیه آن طبیعت گرایی بود که به حیوان گرایی محض ختم می شد
[ترجمه ترگمان]پیرایشگری یک شورش طبیعی علیه آن Naturalism بود که تهدید می کرد به حیوان گری محض ختم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Quine was the first person who sparkplugged naturalism in philosophy of science definitely among the contemporary philosophers.
[ترجمه گوگل]کواین اولین کسی بود که در میان فیلسوفان معاصر جرقه طبیعت گرایی را در فلسفه علم زد
[ترجمه ترگمان]کواین اولین کسی بود که در فلسفه علم به طور حتم در میان فیلسوفان معاصر به کار افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The day could not be far distant when naturalism would dominate the ethos of American literature.
[ترجمه گوگل]دور نیست روزی که طبیعت گرایی بر اخلاق ادبیات آمریکا تسلط یابد
[ترجمه ترگمان]آن روز نمی توانست چندان دور باشد که طبیعت گرایی بر اخلاق ادبیات آمریکا تسلط یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. History determinism is a theoretic fable made by naturalism, we should clean it out from law.
[ترجمه گوگل]جبر تاریخ یک افسانه نظری ساخته شده توسط طبیعت گرایی است، ما باید آن را از قانون پاک کنیم
[ترجمه ترگمان]جبرگرایی تاریخ، یک افسانه نظری است که به وسیله طبیعت گرایی ساخته شده است و ما باید آن را از قانون پاک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Naturalism is a very important part of Gaudi's ideology. "
[ترجمه گوگل]طبیعت گرایی بخش بسیار مهمی از ایدئولوژی گائودی است "
[ترجمه ترگمان]Naturalism یک بخش بسیار مهم از ایدئولوژی \"Gaudi\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طبیعت گرایی (اسم)
naturalism

فلسفه طبیعی (اسم)
naturalism

مذهب طبیعی (اسم)
naturalism

سبک ناتورالیسم (اسم)
naturalism

انگلیسی به انگلیسی

• principle that the world can be understood without supernatural or spiritual explanations (philosophy); portrayal of people and things as they really are (art, literature)
naturalism is a theory in art and literature which states that people and objects should be shown as they actually are, rather than in an idealistic or unnatural way.

پیشنهاد کاربران

naturalism ( فلسفه )
واژه مصوب: طبیعت گرایی
تعریف: دیدگاهی مبنی بر اینکه هر چیز جزئی از جهان طبیعت است و می توان آن را به کمک روش های علوم طبیعی تبیین کرد

بپرس