namesake

/ˈneɪmˌsek//ˈneɪmseɪk/

معنی: هم اسم
معانی دیگر: همنام (به ویژه در مورد کسی که اسم شخص دیگری مثلا پدرش را روی او گذاشته اند)، کسی که بنام دیگری نام گذاری شود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who has been named after another.

- Aunt Pearl looked lovingly at her namesake, hoping the infant would grow up to be fond of the name they shared.
[ترجمه گوگل] عمه پرل با محبت به همنام خود نگاه کرد و امیدوار بود که نوزاد بزرگ شود تا نام مشترک آنها را دوست داشته باشد
[ترجمه ترگمان] عمه پرل با محبت به او نگاه می کرد، و امیدوار بود که طفل به این نام علاقه مند شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Unlike his more famous namesake, this Bill Clinton has little interest in politics.
[ترجمه گوگل]این بیل کلینتون برخلاف همنام مشهورتر خود، علاقه چندانی به سیاست ندارد
[ترجمه ترگمان]این بیل کلینتون برخلاف همنام خود، علاقه چندانی به سیاست ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's my namesake but we're not related.
[ترجمه گوگل]او همنام من است، اما ما نسبتی نداریم
[ترجمه ترگمان]او هم اسم من است، اما ما با هم نسبتی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Like his famous namesake, young Washington had a brave, adventurous spirit.
[ترجمه گوگل]واشنگتن جوان مانند همنام معروفش روحیه ای شجاع و ماجراجو داشت
[ترجمه ترگمان]واشینگتن، مانند اسم مشهوری او، واشنگتن جوان شجاع و ماجراجو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As his namesake he is tolerant, prudent and generous.
[ترجمه گوگل]به عنوان همنام او بردبار، محتاط و سخاوتمند است
[ترجمه ترگمان]به عنوان فرزند خود او مدارا و prudent و generous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Peters, like his familial namesake, was a hoper.
[ترجمه گوگل]پیترز، مانند همنام خانوادگی خود، امیدوار بود
[ترجمه ترگمان]پیتر پیتر هم مانند او اسم فامیلی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But hardly for his present namesake.
[ترجمه گوگل]اما به سختی برای همنام فعلی او
[ترجمه ترگمان]اما به زحمت اسم کوچکش را به زبان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mr Coleman is as diffident as his television namesake, at the microphone, is garrulous.
[ترجمه گوگل]آقای کلمن به همان اندازه که همنام تلویزیونی اش در زیر میکروفن پرخاشگر است، بدبین است
[ترجمه ترگمان]آقای کلمن به اندازه همنام شبکه تلویزیونی خود در میکروفن صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Modelled on its Princeton namesake, it is funded mainly by the state of Berlin.
[ترجمه گوگل]با الگوبرداری از همنام خود در پرینستون، بودجه آن عمدتاً توسط ایالت برلین تأمین می شود
[ترجمه ترگمان]این استان در دانشگاه پرینستون با نام modelled به طور عمده توسط دولت برلین تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The current US president Barack Obama's namesake is an orange-colored lichen.
[ترجمه گوگل]همنام باراک اوباما، رئیس جمهور فعلی آمریکا، گلسنگ نارنجی رنگ است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور فعلی ایالات متحده، باراک اوباما، یک گلسنگ نارنجی رنگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is putting together a four-man team, including his son and namesake Tony 0'Reilly Jnr.
[ترجمه گوگل]او در حال تشکیل یک تیم چهار نفره از جمله پسر و همنامش تونی 0'ریلی جونیور است
[ترجمه ترگمان]او یک تیم چهار نفره از جمله پسرش را به نام تونی ۰ Jnr در کنار هم قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Notre-Dame Cathedral in Senlis is less famous than its namesake in Paris.
[ترجمه گوگل]کلیسای نوتردام در سنلیس شهرت کمتری نسبت به همنام خود در پاریس دارد
[ترجمه ترگمان]کلیسای جامع نوتردام در Senlis از همنام خود در پاریس کم تر مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With his bared teeth and long, drawn face, Gao Ma looked just like his namesake, ma, the horse.
[ترجمه گوگل]گائو ما با دندان‌های برهنه‌اش و صورت کشیده و کشیده‌اش درست شبیه همنامش، مادر، اسب بود
[ترجمه ترگمان]مادر با دندان های تیز و کشیده و چهره کشیده، Gao، مادر، اسب و اسب را دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There had been fears about his position after he met namesake Albert Reynolds, the Eire Premier, a few weeks ago.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه چند هفته پیش با آلبرت رینولدز، نخست‌وزیر Eire ملاقات کرد، نگرانی‌هایی درباره موقعیت او وجود داشت
[ترجمه ترگمان]پس از ملاقات با آلبرت رینولدز، نخست وزیر Eire، چند هفته پیش، نگرانی هایی در مورد موقعیت او وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Eden Valley is a blessed place, like its namesake.
[ترجمه گوگل]دره عدن مانند همنامش مکان مبارکی است
[ترجمه ترگمان]دره عدن نیز مانند همنام خود یک مکان متبرک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم اسم (اسم)
namesake

انگلیسی به انگلیسی

• one named in memory of another; one with same name as another
your namesake is someone with the same name as you.

پیشنهاد کاربران

هم اسم. هم نام
مثال:
Never before have We made anyone his namesake
ما پیش از ان هیچ کس را هم نام او قرار ندادیم.
�لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا�
Incidentally, where is my namesake?
Casino Royal 1967

بپرس