neritic

/nəˈrɪtɪk//nəˈrɪtɪk/

(دریاشناسی - وابسته به بخشی از فلات قاره که تا ژرفای حدود 180 متری گسترش دارد) دریابوم نرتیک، وابسته به منطقه یا کمربند ساحلی

جمله های نمونه

1. Zhuanghai district is located in the south of neritic area in Bohai gulf.
[ترجمه گوگل]منطقه Zhuanghai در جنوب منطقه neritic در خلیج Bohai واقع شده است
[ترجمه ترگمان]منطقه Zhuanghai در جنوب منطقه neritic در خلیج Bohai واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These subfacies are considered to represent respectively the neritic basin, the littoral tidal flat and the nearshore fluviolacustrine sedimentary environments.
[ترجمه گوگل]این زیر رخساره ها به ترتیب حوضه نریتیک، تخت جزر و مد ساحلی و محیط های رسوبی فلوویولاکسترین نزدیک ساحل را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]این subfacies به ترتیب بیانگر حوضه neritic، سطح ساحلی کرانه ای ساحلی و محیط های رسوبی nearshore fluviolacustrine هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The neritic hydrophone is the key part of ocean seismic exploration, and its property has direct influence on the quality of seismic data acquisition.
[ترجمه گوگل]هیدروفون نرتیک بخش کلیدی اکتشاف لرزه‌ای اقیانوس است و ویژگی آن تأثیر مستقیمی بر کیفیت جمع‌آوری داده‌های لرزه‌ای دارد
[ترجمه ترگمان]The hydrophone بخش کلیدی اکتشاف لرزه ای اقیانوس است و مالکیت آن تاثیر مستقیمی بر کیفیت کسب داده های لرزه ای دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So the technique and application of neritic hydrophone are paid more attention by geophysicist.
[ترجمه گوگل]بنابراین تکنیک و کاربرد هیدروفون نرتیک بیشتر مورد توجه ژئوفیزیکدان قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این تکنیک و کاربرد of hydrophone، توجه بیشتری به متخصص ژئوفیزیک دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fe-Mn ores are confined to the neritic argillaceous-carbonate formation of the Lower Triassic Bocigou Formation and controlled by the stratum and lithology.
[ترجمه گوگل]سنگ معدن آهن منگنز به تشکیل آرژیلاس-کربنات نریتیک سازند بوسیگو تریاس پایین محدود می شود و توسط لایه و سنگ شناسی کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]او رک ها محدود به تشکیل کربنات argillaceous - کربنات of Bocigou Lower و تحت کنترل the و سنگ شناسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. D coal seismic exploration in beach and neritic zone has dual nature of land and offshore exploration. Therefore, the acquired seismic data are varied greatly in terms of energy, frequency, and phase.
[ترجمه گوگل]اکتشاف لرزه ای زغال سنگ در منطقه ساحلی و نریتیک دارای ماهیت دوگانه اکتشاف خشکی و فراساحلی است بنابراین، داده های لرزه ای به دست آمده از نظر انرژی، فرکانس و فاز بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان]کاوش لرزه ای ذغال سنگ در ساحل و منطقه neritic دارای ماهیتی دوگانه از اکتشافات زمینی و دریایی است بنابراین داده های لرزه ای کسب شده از نظر انرژی، فرکانس و فاز بسیار متنوع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In neritic area, the variable period reverberation caused by seabed terrain fluctuation is the main disturbance factor to the seis- mic data quality.
[ترجمه گوگل]در منطقه نریتیک، طنین دوره متغیر ناشی از نوسانات زمین بستر دریا عامل اصلی اختلال در کیفیت داده های لرزه ای است
[ترجمه ترگمان]در ناحیه neritic، ارتعاشات دوره متغیر ناشی از نوسان زمین بس تر، عامل اختلال اصلی در کیفیت داده های seis - میکروفن می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Coquina of shoal facies, micrite of neritic facies and sandstone of tidal flat facies may constitute the reservoir rocks in which the fractures serve as reservoir space.
[ترجمه گوگل]کوکینای رخساره‌های کم‌نی، میکریت رخساره‌های نریتیک و ماسه‌سنگ رخساره‌های صاف جزر و مدی ممکن است سنگ‌های مخزنی را تشکیل دهند که شکستگی‌ها در آنها به عنوان فضای مخزن عمل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]Coquina از رخساره های shoal، micrite از رخساره های neritic و رخساره های flat ممکن است مخزنی را تشکیل دهند که در آن شکستگی های سنگ به عنوان فضای مخزن عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The bathyal-abyssal facies, littoral facies, neritic facies and delta facies are beneficial to oil and gas exploration.
[ترجمه گوگل]رخساره های باتیال-آبیسال، رخساره های ساحلی، رخساره های نرتیک و رخساره های دلتا برای اکتشاف نفت و گاز مفید هستند
[ترجمه ترگمان]رخساره های bathyal - abyssal، رخساره های littoral و رخساره های delta برای اکتشاف نفت و گاز مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Foraminifera indicate an outer neritic paleobathymetric setting.
[ترجمه گوگل]روزن داران نشان دهنده یک محیط پالئوباتیمتری نرتیک بیرونی است
[ترجمه ترگمان]Foraminifera نشون میده که neritic خارجی داره غروب میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There were mainly neritic shelf and bathyal filling sedimentation in the Pliocene and Quaternary.
[ترجمه گوگل]در پلیوسن و کواترنر عمدتاً رسوبات قفسه نریتی و پرکننده حمامی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]عمدتا shelf neritic و bathyal پر شده در the و چهارتایی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Neritic regions are shallow.
[ترجمه گوگل]مناطق Neritic کم عمق هستند
[ترجمه ترگمان]مناطق Neritic کم عمق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper illustrated the data acquisition and processing approaches of 3-D coal seismic exploration in the beach and neritic zone in LK working area.
[ترجمه گوگل]این مقاله روش‌های جمع‌آوری و پردازش داده‌های اکتشاف لرزه‌ای زغال‌سنگ سه بعدی در ساحل و منطقه نرتیک در منطقه کاری LK را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی روش های کسب و پردازش داده های سه بعدی زغال سنگ در ساحل و منطقه neritic در حوزه کاری LK پرداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Dashui gold ore deposit is a super-large and special one found in Triassic carbonate rocks of neritic facies in the south of western Qinling orogenic belt.
[ترجمه گوگل]کانسار طلای داشوئی یک کانسار فوق‌العاده بزرگ و ویژه است که در سنگ‌های کربناته تریاس رخساره‌های نرتیک در جنوب کمربند کوه‌زایی Qinling غربی یافت می‌شود
[ترجمه ترگمان]کانسار طلای Dashui a یک super بسیار بزرگ و ویژه است که در سنگ های کربنات Triassic از facies neritic در جنوب کمربند Qinling Qinling واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] عمق 5 تا 200 مترى آب.

پیشنهاد کاربران

neritic ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: پایابی
تعریف: ویژگی ناحیۀ ساحلی تا عمق 200 متر

بپرس