make a fire

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to arrange wood, paper, or other materials in such a way that they will burn together and then use a lighter or other device to start the materials burning.

- We made a fire and cooked the fish we'd caught in the stream near our camp.
[ترجمه گوگل] ما آتشی درست کردیم و ماهی هایی را که در رودخانه نزدیک کمپ خود گرفته بودیم پختیم
[ترجمه ترگمان] آتشی درست کردیم و ماهی را که در رودخانه نزدیک قرارگاه ما بود، پختیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Let's make a fire in the fireplace and roast marshmallows.
[ترجمه گوگل] بیایید در شومینه آتش بزنیم و مارشمالو را کباب کنیم
[ترجمه ترگمان] بیاین یه آتیش درست کنیم تو شومینه و کباب کباب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Let's find some sticks to make a fire.
[ترجمه گوگل]بیایید چند چوب برای آتش زدن پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا چند تکه چوب پیدا کنیم تا آتش درست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The campers went foraging for wood to make a fire.
[ترجمه گوگل]چادرنشینان به دنبال چوب رفتند تا آتش درست کنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها به دنبال هیزم می گشتند تا آتش درست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He picked up sticks to make a fire.
[ترجمه گوگل]چوب ها را برداشت تا آتش درست کند
[ترجمه ترگمان]چوب را برداشت تا آتشی درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We tried to make a fire by rubbing two pieces of wood together.
[ترجمه گوگل]سعی کردیم با مالیدن دو تکه چوب به هم آتش درست کنیم
[ترجمه ترگمان]سعی کردیم با مالیدن دو تکه چوب با هم آتش درست کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You put up the tent and I'll make a fire.
[ترجمه گوگل]تو چادر را برپا کن و من آتش خواهم زد
[ترجمه ترگمان]تو چادر درست کردی و من آتش درست می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It takes two flints to make a fire. Louisa May Alcott
[ترجمه گوگل]دو سنگ چخماق برای ایجاد آتش لازم است لوئیزا می آلکات
[ترجمه ترگمان]برای درست کردن آتش دو سنگ چخماق است لوئی زا Alcott،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Make a fire, he told himself. Light candles.
[ترجمه گوگل]به خودش گفت آتش بزن شمع روشن کن
[ترجمه ترگمان]به خودش گفت: آتش درست کن شمع روشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We tried to make a fire by rubbing two sticks together.
[ترجمه گوگل]سعی کردیم با مالیدن دو چوب به هم آتش درست کنیم
[ترجمه ترگمان]سعی کردیم با مالیدن دوتا چوب با هم یه آتیش درست کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To make a fire are the disturbing habit which arsonist have in common.
[ترجمه گوگل]آتش زدن عادت آزاردهنده ای است که آتش افروزان مشترک هستند
[ترجمه ترگمان]برای درست کردن آتش، این عادت آزار دهنده است که آتش افروزی مشترک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you make a fire, do so downwind of your shelter.
[ترجمه گوگل]اگر آتش ایجاد کردید، این کار را در سمت پایین پناهگاه خود انجام دهید
[ترجمه ترگمان]اگر آتشی درست کنید، در مسیر باد قرار بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Today people know how to make a fire with matches.
[ترجمه گوگل]امروزه مردم می دانند چگونه با کبریت آتش درست کنند
[ترجمه ترگمان]امروزه مردم می دانند که چگونه آتشی درست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It took a long time to make a fire with matches.
[ترجمه گوگل]ساختن آتش با کبریت خیلی طول کشید
[ترجمه ترگمان]مدتی طول کشید تا آتشی روشن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Please go and look for some sticks to make a fire.
[ترجمه گوگل]لطفا بروید و به دنبال چند چوب بگردید تا آتش درست کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا برو و دنبال چند تا چوب بگرد تا آتش درست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After arriving home, she began to make a fire and prepare supper.
[ترجمه گوگل]پس از رسیدن به خانه، او شروع به آتش زدن و آماده کردن شام کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه به خانه رسید، شروع به تیراندازی کرد و شام آماده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس