mythology

/məˈθɑːlədʒi//mɪˈθɒlədʒi/

معنی: اساطیر، اسطوره شناسی، افسانه شناسی
معانی دیگر: دستان شناسی، کتاب اسطوره ها، دستان نامه

جمله های نمونه

1. The story of Proserpina and Ceres explaining the seasons is typical of Greek mythology.
[ترجمه گوگل]داستان پروزرپینا و سرس که فصل ها را توضیح می دهند، نمونه ای از اساطیر یونانی است
[ترجمه ترگمان]داستان of و Ceres توضیح می دهد که فصل های مربوط به اساطیر یونانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. From a study of mythology we can conclude that the ancients were concerned with the wonders of nature.
[ترجمه گوگل]از مطالعه اساطیر می توان نتیجه گرفت که باستان به شگفتی های طبیعت می پرداخت
[ترجمه ترگمان]از مطالعه اساطیر می توان نتیجه گرفت که پیشینیان با شگفتی های طبیعت نگرانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ancient mythology survives to this day in popular expressions such as "Herculean task" or "Apollo Project".
[ترجمه گوگل]اساطیر باستان در عبارات رایجی مانند "وظیفه هرکول" یا "پروژه آپولو" تا به امروز باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]افسانه باستانی در این روز با عبارات مشهور از جمله \"وظیفه خطیر\" یا \"پروژه آپولو\" جان سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In Greek mythology, Zeus was the ruler of Gods and men.
[ترجمه گوگل]در اساطیر یونان، زئوس فرمانروای خدایان و انسانها بود
[ترجمه ترگمان]در اساطیر یونانی، زئوس فرمانروای خدایان و آدمیان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In Greek mythology, the god Zeus took the form of a swan to seduce Leda.
[ترجمه گوگل]در اساطیر یونانی، خدای زئوس برای اغوای لدا به شکل قو درآمد
[ترجمه ترگمان]در اساطیر یونانی، خدای زئوس شکل یک قو را برای اغوای Leda گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He studies Greek and Roman mythology.
[ترجمه گوگل]او اساطیر یونان و روم را مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]اساطیر یونان و روم را مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to popular mythology, school days are the best days of your life.
[ترجمه گوگل]طبق اسطوره های رایج، روزهای مدرسه بهترین روزهای زندگی شما هستند
[ترجمه ترگمان]براساس افسانه های مردمی، روزه ای مدرسه بهترین روزه ای زندگی شما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. According to Greek mythology, the minotaur would only eat human flesh.
[ترجمه گوگل]طبق اساطیر یونانی، مینوتور فقط گوشت انسان را می خورد
[ترجمه ترگمان]بر طبق افسانه یونان، میناتور فقط گوشت انسان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In Norse mythology the moon is personified as male.
[ترجمه گوگل]در اساطیر اسکاندیناوی، ماه به عنوان مرد شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]در اساطیر نورس، ماه به عنوان یک مرد شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her work draws eclectically on psychoanalysis and mythology.
[ترجمه گوگل]آثار او به طور التقاطی بر روانکاوی و اسطوره شناسی استوار است
[ترجمه ترگمان]کار او eclectically را بر روی روان کاوی و اساطیر ترسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is the hero of Greek mythology.
[ترجمه گوگل]او قهرمان اساطیر یونان است
[ترجمه ترگمان]او قهرمان اساطیر یونان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She has created her own mythology in the books.
[ترجمه گوگل]او اسطوره های خود را در کتاب ها خلق کرده است
[ترجمه ترگمان]او اساطیر خودش را در کتاب ها خلق کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's just a piece of popular mythology that people always get sacked when they are away.
[ترجمه گوگل]این فقط یک تکه از اسطوره های رایج است که مردم همیشه وقتی دور هستند اخراج می شوند
[ترجمه ترگمان]این فقط یک افسانه مشهور است که مردم وقتی دور می شوند، از کار اخراج می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In Greek mythology, Narcissus fell in love with his own reflection in a pool of water.
[ترجمه گوگل]در اساطیر یونانی، نرگس عاشق انعکاس خود در حوض آب شد
[ترجمه ترگمان]در اساطیر یونانی، نرگس عاشق انعکاس خود در استخر آب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The mythology of the Tournament says the eventual champion will have to win at least one close game.
[ترجمه گوگل]اسطوره مسابقات می گوید که قهرمان نهایی باید حداقل یک بازی نزدیک را برنده شود
[ترجمه ترگمان]اساطیر این مسابقات می گویند که قهرمان نهایی باید حداقل یک بازی نزدیک را برنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The inherited mythology is garbled, and its guiding value lost or misconstrued.
[ترجمه گوگل]اسطوره های موروثی درهم ریخته است و ارزش راهنمای آن از بین رفته یا اشتباه تعبیر شده است
[ترجمه ترگمان]اساطیر موروثی از بین رفته است و ارزش هدایتی آن گم یا بد تعبیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He was drawing an interesting image from the mythology of another culture and it had seemed to him fresh and new.
[ترجمه گوگل]او از اساطیر فرهنگ دیگری تصویر جالبی می کشید و به نظرش تازه و نو می آمد
[ترجمه ترگمان]او تصویری جالب از اساطیر فرهنگ دیگری ترسیم می کرد و به نظر او تازه و جدید می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اساطیر (اسم)
mythology

اسطوره شناسی (اسم)
mythology

افسانه شناسی (اسم)
mythology

انگلیسی به انگلیسی

• collection of myths associated with a particular people or culture; collective group of stories about specific imaginary characters; study of myths and legends
mythology refers to stories that have been made up in the past to explain natural events or to justify religious beliefs.
you can also use mythology to refer to beliefs that people have about something which is incorrect or untrue.

پیشنهاد کاربران

اسطوره شناسی
1. مجموعه ای از اسطوره ها، به ویژه اسطوره هایی که به یک سنت مذهبی یا فرهنگی خاص تعلق دارند.
a collection of myths, especially one belonging to a particular religious or cultural tradition
"قصه هایی از اساطیر یونان"
...
[مشاهده متن کامل]

"tales from Greek mythology"
2. مطالعه اسطوره ها
the study of myths.
"این رشته شامل باستان شناسی، اساطیر تطبیقی و فولکلور است"
"this field includes archaeology, comparative mythology, and folklore"

mythology: اسطوره شناسی
myths: اسطوره ها
Mythology refers variously to the collected myths of a group of people or to the study of such myths. Myths are the stories people tell to explain nature, history, and customs. v
...
[مشاهده متن کامل]

اسطوره شناسی عمدتا به اسطوره های جمع آوری شده از گروهی از مردم یا ز اطلاق می شود. اسطوره ها داستان هایی هستند که مردمی برای توصیف طبیعت، تاریخ، آداب و رسوم نقل می کنند.

داستان های اساطیری
غیر از معانی گفته شده یه معنی مهم دیگری که دارد:
باور عمومی و رایج ( که معمولا هم درست نیستند )
mythology noun [U] ( POPULAR BELIEF )

a popular belief that is probably not true:
It's just a piece of popular mythology that people always get fired when they are away from the office.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/us/dictionary/english/mythology
A set of old religious beliefs from ancient times
خیر جناب میثم "mythology" سخت در اشتباهید، هم به معنی اسطوره است و هم به معنی مطالعه اساطیر و اسطوره شناسی است، از سایتی معتبر https://www. vocabulary. com/ نقل می کنم:
. Mythology can also mean the study of myths in an academic situation, like studying mythology at a university
در دیکشنری های معتبر دو معنا برای این واژه ذکر شده :
1. اسطوره
2. افسانه ( باورها و نظراتی که خیلی از مردم دارند ولی اشتباه هستند )
معنای اسطوره شناسی صحیح نیست . به صرف این که یک کلمه اخرش ology بود نباید با پسوند شناسی ترجمه بشه .

بپرس