mystically


بطور رمزی یااستعاری، بطور پوشیده، از روی تصوف

جمله های نمونه

1. Something almost mystically, er, right, about guitar, bass and drums and nothing else.
[ترجمه گوگل]چیزی تقریباً عرفانی، درست است، در مورد گیتار، بیس و درام و هیچ چیز دیگری
[ترجمه ترگمان]چیزی تقریبا مرموز، درست، در مورد گیتار، گیتار و طبل ها و هیچ چیز دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mage mystically attacks an ephemeral object.
[ترجمه گوگل]جادو به طور عرفانی به یک شی زودگذر حمله می کند
[ترجمه ترگمان]مغ شریرانه به یک شی بی وقفه حمله می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mystically it appears linked on a long silk string.
[ترجمه گوگل]به طور عرفانی به نظر می رسد که بر روی یک رشته ابریشمی بلند پیوند خورده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه با نخ دراز ابریشمی به هم وصل شده باشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Each animal is mystically related to one year in a 12-year cycle.
[ترجمه گوگل]هر حیوان به طور عرفانی مربوط به یک سال در یک چرخه 12 ساله است
[ترجمه ترگمان]هر حیوان به طور مرموزی به یک سال در یک چرخه ۱۲ ساله مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The mage mystically attacks a material object, causing it to decay instantly .
[ترجمه گوگل]جادوگر به طور عرفانی به یک شی مادی حمله می کند و باعث می شود که فوراً از بین برود
[ترجمه ترگمان]مغ به شکلی مرموز به شی مادی حمله می کند و باعث می شود که آن به سرعت فاسد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Indeed, of all numbers, the most mystically powerful in Beijing might be one.
[ترجمه گوگل]در واقع، از میان همه اعداد، از نظر عرفانی قدرتمندترین در پکن ممکن است یکی باشد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، از همه این تعداد، the قدرتمند در پکن ممکن است یکی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Commit a crime and then show up to mystically help solve it?
[ترجمه گوگل]مرتکب جنایت شده و سپس ظاهر می شود تا به طور عرفانی به حل آن کمک کند؟
[ترجمه ترگمان]به یک جرم متعهد شوید و بعد به او کمک کنید تا از آن استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because of "Color, after Abstention" evaporates mystically, the soup only leaves our line of sight already to be very long.
[ترجمه گوگل]به دلیل اینکه "رنگ، پس از پرهیز" به طور عرفانی تبخیر می شود، سوپ فقط خط دید ما را در حال حاضر بسیار طولانی ترک می کند
[ترجمه ترگمان]به دلیل \"رنگ\" پس از اینکه Abstention به طرز مرموزی از بین می رود، سوپ فقط خط دید ما را ترک می کند تا خیلی طولانی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Antarctica is so mystically described by some people. If only I had been there!
[ترجمه گوگل]قطب جنوب توسط برخی افراد بسیار عرفانی توصیف شده است فقط اگه اونجا بودم!
[ترجمه ترگمان]قطب جنوب به شکلی اسرار آمیز توسط برخی از مردم توصیف شده است کاش من آنجا بودم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Familiar : A spirit aide to a mage, mystically bonded to his soul through use of Spirit magic.
[ترجمه گوگل]آشنا: کمک روح یک جادوگر که به طور عرفانی با استفاده از جادوی روح به روح او پیوند خورده است
[ترجمه ترگمان]آشنایی: یک دستیار یک مغ، از طریق روح او به خاطر استفاده از جادوی روح با روح او ارتباط برقرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Emperor Qin Shihuang had mystically built his bomb with many buried ceramic tomb figures that was today's Qin Terra-Cotta Warriors and Horses Figurines we found in Shanxi.
[ترجمه گوگل]امپراطور کین شیهوانگ بمب خود را به شکلی عرفانی با بسیاری از مجسمه‌های مقبره سرامیکی مدفون ساخته بود که مجسمه‌های امروزی جنگجویان و اسب‌های کوین ترا کوتا بود که در شانشی یافتیم
[ترجمه ترگمان]امپراتور (چین کین Shihuang)بمب خود را با بسیاری از مجسمه های مقبره ceramic که امروز (چین Terra - Cotta Warriors)و اسب figurines که ما در Shanxi پیدا کردیم، به نحو اسرارآمیزی ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Consequently what does not fit neatly into existing experience is anomalous and apt to seem mystically dangerous.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، آنچه به طور منظم در تجربه موجود نمی گنجد، غیرعادی است و به طور عرفانی خطرناک به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه آنچه که متناسب با تجربه موجود نیست، غیر عادی و مناسب به نظر می رسد که به طور مرموز خطرناک به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The nightmare is really effective, some people die a violent death mystically, some people are murdered strangely.
[ترجمه گوگل]کابوس واقعاً مؤثر است، برخی افراد به طور عرفانی به مرگ خشونت آمیز می میرند، برخی افراد به طرز عجیبی به قتل می رسند
[ترجمه ترگمان]کابوس واقعا موثر است، برخی افراد به شکلی عجیب مرگ وحشیانه و برخی افراد به طرز عجیبی کشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Scientists predicted this 2006 eruption of Mount Merapi, but many mystically minded locals refused to leave.
[ترجمه گوگل]دانشمندان فوران کوه مراپی را در سال 2006 پیش‌بینی کردند، اما بسیاری از مردم محلی با تفکر عرفانی از ترک آن خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان این فوران سال ۲۰۰۶ کوه Merapi را پیش بینی کردند، اما بسیاری از مردم محلی به شکلی اسرار آمیز از ترک این کوه سرباز زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The nightmare is really effective, some people a violent death mystically, some people are murdered strangely.
[ترجمه گوگل]کابوس واقعاً مؤثر است، عده‌ای مرگ خشونت‌آمیز عرفانی، عده‌ای به طرز عجیبی به قتل می‌رسند
[ترجمه ترگمان]کابوس واقعا موثر است، برخی افراد به طرز عجیبی مرگ وحشیانه و برخی افراد به طرز عجیبی کشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a mystical way; supernaturally; according to mysticism; mysteriously; magically

پیشنهاد کاربران

بپرس