multiplexing

/ˈmʌltɪpleksɪŋ//ˈmʌltɪpleksɪŋ/

معنی: تسهیم
معانی دیگر: تسهیم

جمله های نمونه

1. a channel derived by time division multiplexing.
[ترجمه گوگل]کانالی که از مالتی پلکسی تقسیم زمانی بدست می آید
[ترجمه ترگمان]کانالی که به واسطه تسهیم تقسیم زمان به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In addition, the upstream data utilizing time division multiplexing removes the distance limitations of shared media networks that utilize CSMA/CD as a media access control protocol.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، داده های بالادستی با استفاده از مالتی پلکسی تقسیم زمان، محدودیت های فاصله شبکه های رسانه مشترک را که از CSMA/CD به عنوان یک پروتکل کنترل دسترسی رسانه استفاده می کنند، حذف می کند
[ترجمه ترگمان]به علاوه، داده های بالادست با استفاده از تسهیم تقسیم زمان، محدودیت های فاصله شبکه های رسانه ای مشترک را که از CSMA \/ CD به عنوان پروتکل کنترل دسترسی به رسانه استفاده می کنند، از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Orthogonal Frequency Division Multiplexing ( OFDM ) is a key technology in the communication field.
[ترجمه گوگل]مولتی پلکسینگ تقسیم فرکانس متعامد (OFDM) یک فناوری کلیدی در زمینه ارتباطات است
[ترجمه ترگمان]تقسیم فرکانس متعامد (OFDM)یک تکنولوژی کلیدی در زمینه ارتباطات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In this report, spatially angular multiplexing technique is introduced, and the its applicability has been proved through a simulation experiment of digital holography with CW laser.
[ترجمه گوگل]در این گزارش، تکنیک مالتی پلکس سازی زاویه ای فضایی معرفی شده است و کاربرد آن از طریق آزمایش شبیه سازی هولوگرافی دیجیتال با لیزر CW اثبات شده است
[ترجمه ترگمان]در این گزارش، تکنیک تسهیم فضایی فضایی به صورت فضایی معرفی می شود و کاربردپذیری آن از طریق آزمایش شبیه سازی of دیجیتال با لیزر ثابت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Current Time Division Multiplexing (TDM) transport networks are changing to become packet-oriented ones, and variety of carrier-grade packet transport technologies have appeared.
[ترجمه گوگل]شبکه های حمل و نقل با تقسیم زمان فعلی (TDM) در حال تغییر هستند تا به شبکه های بسته گرا تبدیل شوند و انواع فناوری های حمل و نقل بسته درجه حامل ظاهر شده اند
[ترجمه ترگمان]شبکه های انتقال زمان کنونی (TDM)در حال تغییر جهت تبدیل شدن به بسته های مبتنی بر بسته هستند و انواع فن آوری های حمل و نقل حامل درجه حامل ظاهر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The invention discloses a decoding algorithm for multiplexing of superimposed coding.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک الگوریتم رمزگشایی را برای چندگانه سازی کدگذاری روی هم نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این اختراع یک الگوریتم رمزگشایی را برای تسهیم کد گذاری تغییر یافته آشکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Adopting multiplexing technique and making use of communication line between CSC (cell station controller) and CS to achieve simultaneous transmission of ISDN signal and electric power.
[ترجمه گوگل]اتخاذ تکنیک مالتی پلکس و استفاده از خط ارتباطی بین CSC (کنترل کننده ایستگاه سلولی) و CS برای دستیابی به انتقال همزمان سیگنال ISDN و توان الکتریکی
[ترجمه ترگمان]استفاده از تکنیک تسهیم و استفاده از خط ارتباطی بین سوئیچینگ مرکزی (کنترل کننده ایستگاه سلولی)و CS برای رسیدن به انتقال همزمان سیگنال ISDN و توان الکتریکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The SCI is actually an interesting function-call multiplexing and demultiplexing service.
[ترجمه گوگل]SCI در واقع یک سرویس مالتی پلکس و دی مولتی پلکسینگ فراخوانی تابع جالب است
[ترجمه ترگمان]SCI در واقع یک سرویس interesting به نام function و سرویس demultiplexing است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Spatial multiplexing and space diversity gain of a system can be extracted through MIMO technique.
[ترجمه گوگل]مالتی پلکس فضایی و بهره تنوع فضایی یک سیستم را می توان از طریق تکنیک MIMO استخراج کرد
[ترجمه ترگمان]به اشتراک گذاری فضایی و تنوع فضای کاربری یک سیستم را می توان از طریق تکنیک MIMO ی استخراج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A new frame synchronization scheme in orthogonal frequency-division multiplexing (OFDM) system was proposed.
[ترجمه گوگل]یک طرح همگام سازی فریم جدید در سیستم مالتی پلکسی تقسیم فرکانس متعامد (OFDM) پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]یک طرح هماهنگ سازی چارچوب جدید در سیستم تسهیم فرکانس متعامد (OFDM)پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The newly proposed speckle multiplexing scheme could provide smaller multiplexing selectivity and higher storage density compared with other conventional schemes.
[ترجمه گوگل]طرح مالتی پلکسی لکه‌ای جدید پیشنهادی می‌تواند گزینش چندگانه‌سازی کوچک‌تر و چگالی ذخیره‌سازی بالاتر را در مقایسه با سایر طرح‌های معمولی ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]طرح مالتی پلکس پیشنهادی جدید می تواند در مقایسه با سایر طرح های مرسوم، پذیری و تراکم پذیری بیشتری را فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Orthogonal frequency division multiplexing ( OFDM ) systems are very sensitive to the synchronization error.
[ترجمه گوگل]سیستم های مالتی پلکسی تقسیم فرکانس متعامد (OFDM) به خطای همگام سازی بسیار حساس هستند
[ترجمه ترگمان]سیستم های تسهیم تقسیم فرکانس متعامد (OFDM)به خطای همزمانی بسیار حساس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In communications, a channel derived by time division multiplexing.
[ترجمه گوگل]در ارتباطات، یک کانال به دست آمده از مالتی پلکسی تقسیم زمانی
[ترجمه ترگمان]در ارتباطات، یک کانال مشتق شده از تسهیم تقسیم زمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Telecommunications services have been trending away from Time-division Multiplexing (TDM)-based transport networks towards IP-based ones.
[ترجمه گوگل]خدمات مخابراتی از شبکه های حمل و نقل مبتنی بر تقسیم زمانی (TDM) به سمت شبکه های مبتنی بر IP دور شده اند
[ترجمه ترگمان]خدمات ارتباطات راه دور از شبکه های انتقال مبتنی بر زمان (TDM)بر مبنای شبکه های مبتنی بر IP بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The two groups announced last August they had come up with dense wavelength division multiplexing prototype chips.
[ترجمه گوگل]این دو گروه در آگوست گذشته اعلام کردند که تراشه‌های مولتی پلکس کننده تقسیم طول موج متراکم را ارائه کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]این دو گروه در ماه اوت گذشته اعلام کردند که از چیپ های اولیه تسهیم طول طول موج استفاده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسهیم (اسم)
allotment, sharing, multiplexing, multiplex, apportionment

تخصصی

[کامپیوتر] تسهیم، انتقال چند تایی پیغام ها .
[برق و الکترونیک] تسهیم کردن پردازش ارسال بیش از یک سیگنال بر روی سیم یا کابل که بر دو نوع است . پردازش سریال و پردازش موازی پردازش موازی از پهنای باند بسامدی به طور اشتراکی استفاده می کند به طوری که برای هر یک از ورودیهای چندگانه بخشی از پهنای باند اختصاص داده می شود پردازش سریال بر اساس اشتراک زماینسیگنالهای چند گانه عمل می کند در پردازش سریل سرعت سیگنال آنقدر زیاد است که امکان تسهیم کردن چهار سیگنال رمز گذاری شده مختلف از طریق راه انداز رمز گذار سیگنال وجود دارد که آنها رابر وی چهار صفحه نمایش بدون چشمک زن نشان می دهد . - ادغام کردن
[زمین شناسی] چند موجی، تسهیم

انگلیسی به انگلیسی

• process of sending more than one message simultaneously through a multiplex system

پیشنهاد کاربران

multiplexing ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: همتافتگری
تعریف: فرایند همتافتن
تسهیم ، سهم بندی کردن ( در کامپیوتر ، شبکه های کامپیوتری ، مخابرات و . . . )
در هم آمیزی - یکپارچه سازی
توزیع
استفاده از دامنه توان برای توزیع کاربر :Utilization of the power domain for user multiplexing

بپرس