muddler


چوب یا چیله که با آن مشروب را هم می زنند

جمله های نمونه

1. Heavences, what a muddler I am!
[ترجمه گوگل]بهشتی ها چه قاطی من!
[ترجمه ترگمان]ای وای، چه muddler هستم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Use muddler to lightly press mint and dissolve sugar.
[ترجمه گوگل]برای فشار دادن ملایم نعناع و حل کردن شکر از حلزون استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]برای خنک کردن نعناع و حل کردن شکر از muddler استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What drink requires the use of a "bar muddler" in its preparation?
[ترجمه گوگل]چه نوشیدنی در تهیه آن نیاز به استفاده از "مخزن بار" دارد؟
[ترجمه ترگمان]چه نوشیدنی نیاز به استفاده از \"نوار bar\" در آماده سازی خود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Long-handled bar spoon(10 inches); some have a muddler on the end of the handle.
[ترجمه گوگل]قاشق میله ای دسته بلند (10 اینچ)؛ برخی از آنها در انتهای دستگیره یک گیره دارند
[ترجمه ترگمان]قاشق بار جابجا شده (۱۰ اینچ)؛ برخی a در انتهای دسته دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Crushing herbs or fruits in a glass with a muddler stick, often with some sugar or other condiment to act as a grinding agent.
[ترجمه گوگل]له کردن گیاهان یا میوه ها در یک لیوان با چوب مخلوط کن، اغلب با مقداری شکر یا چاشنی های دیگر به عنوان یک عامل آسیاب عمل می کند
[ترجمه ترگمان]گیاهان و یا میوه ها را در یک لیوان با چوب muddler، اغلب با کمی شکر و یا condiment دیگر برای عمل به عنوان یک عامل مخرب استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm gonna use one of the most fun tools for the bar set, called a muddler .
[ترجمه گوگل]من از یکی از سرگرم کننده ترین ابزارها برای ست بار استفاده خواهم کرد، به نام muddler
[ترجمه ترگمان]من از یکی از بهترین ابزار فروشی برای بار استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one that makes a mess; one that causes a disordered condition

پیشنهاد کاربران

بپرس