moonlight

/ˈmuːnˌlaɪt//ˈmuːnlaɪt/

معنی: مهتاب، نور مهتاب، مشروبات، بطور قاچاقی کار کردن
معانی دیگر: مهشید، نور ماه، شبانه، در نور ماه، شبانه و در هوای آزاد، (علاوه بر شغل اصلی) شغل فرعی یا شبانه داشتن، مهتابی

جمله های نمونه

1.
نور ماه،مهتاب

2. moonlight irradiated the surface of the lake
نور ماه سطح دریاچه را درخشان کرده بود.

3. moonlight pierced the skirt of night
(خیام) مهتاب به نور دامن شب بشکافت

4. moonlight shimmered on the lake
مهتاب بر روی دریاچه نور لرزانی داشت.

5. a moonlight party
مهمانی زیر نور ماه

6. a shaft of moonlight slit the skirt of night . . .
مهتاب به نور دامن شب بشکافت . . .

7. the garden was washed by moonlight
نور ماه باغ را فرا گرفته بود.

8. the trees were bathed in moonlight
درختان غرق در نور ماه بودند.

9. the wall was pattered with moonlight
نور ماه روی دیوار سایه روشن افکنده بود.

10. their helmets lustered in the moonlight
کلاهخودهای آنها در زیر مهتاب برق می زد.

11. her profile was silhouetted against the moonlight
نیمرخ او در جلوی مهتاب سیه نما شده بود.

12. in kashan, we used to read newspapers by the moonlight
در کاشان،ما در نور ماه روزنامه می خواندیم.

13. Her spectacles glinted in the moonlight.
[ترجمه گوگل]عینکش زیر نور مهتاب می درخشید
[ترجمه ترگمان]عینکش در مهتاب درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The moonlight stands for my heart.
[ترجمه مین جین هو] شب مهتابی برای قلب من است
|
[ترجمه گوگل]مهتاب جای قلب من است
[ترجمه ترگمان]نور ماه برای قلب من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The stream glinted in the moonlight.
[ترجمه گوگل]جویبار در نور ماه می درخشید
[ترجمه ترگمان]رودخانه در زیر نور مهتاب می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The sea glinted in the moonlight.
[ترجمه گوگل]دریا در نور ماه می درخشید
[ترجمه ترگمان]دریا در زیر نور مهتاب می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They walked along the road in the moonlight.
[ترجمه گوگل]آنها در امتداد جاده در نور ماه قدم می زدند
[ترجمه ترگمان]در نور مهتاب به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The young lovers sat in the moonlight.
[ترجمه گوگل]عاشقان جوان در مهتاب نشستند
[ترجمه ترگمان]عشاق جوان در زیر نور ماه نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهتاب (اسم)
moonshine, moonlight

نور مهتاب (اسم)
moonlight

مشروبات (اسم)
moonlight

بطور قاچاقی کار کردن (فعل)
moonlight

انگلیسی به انگلیسی

• light that comes from the moon
work two jobs, work an additional job
moonlight is the light that comes from the moon at night.
if you moonlight, you have a second job in addition to your main job, often without informing your main employers or the tax office.

پیشنهاد کاربران

“Ill met by moonlight, proud Titania” ( II. I. ) این جمله رو توی اثر مذکور نگاه کنید
به
A Midsummer
Night’s Dream
اثر شکسپیر مراجعه کنید.
To work a second job ( که الزاما شبانه نیست اما اغلب شب انجام میشود )
To work at another job
To have a second job in addition to one's full time job
شغل دوم داشتن
نورافکن
نور ماه مهتاب

بپرس