molest

/məˈlest//məˈlest/

معنی: عذاب دادن، تجاوز کردن، ازار رساندن، معترض شدن
معانی دیگر: اذیت کردن، آزار دادن، مزاحم شدن، سربه سر گذاشتن، (با حرف یا عمل) دعوت به عمل جنسی کردن، پیشنهاد منافی عفت کردن، متعرض شدن، دست درازی کردن، متلک شنیع گفتن، دست یازی شنیع کردن، (به ویژه کودک) مورد تجاوز جنسی قرار دادن، معتر­ شدن

جمله های نمونه

1. she wrote her diary behind closed doors so that her brothers would not molest her
خاطرات خود را در اتاق دربسته می نوشت تا برادرانش مزاحمش نشوند.

2. My neighbor was molested when walking home from the subway.
[ترجمه گوگل]وقتی از مترو به خانه می رفتم همسایه ام مورد آزار و اذیت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]neighbor وقتی از مترو پیاده شد مورد آزار جنسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The gang did a thorough job of molesting the people in the park.
[ترجمه گوگل]این باند یک کار کامل برای آزار و اذیت مردم در پارک انجام داد
[ترجمه ترگمان]باند کار درستی برای molesting مردم در پارک انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lifeguards warned the man not to molest any of the swimmers.
[ترجمه گوگل]نجات غریق به مرد هشدار داد که هیچ یک از شناگران را مورد آزار و اذیت قرار ندهد
[ترجمه ترگمان]Lifeguards به این مرد اخطار کرده بود که any را molest
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bigger children in the neighborhood molested the younger ones.
[ترجمه Abolfazl] بچه های بزرگتر در محله کوچکتر ها را مورد اذیت قرار میدادند
|
[ترجمه گوگل]بچه های بزرگتر همسایه کوچکترها را مورد آزار و اذیت قرار می دادند
[ترجمه ترگمان]بچه های بزرگ تر در این محله به سگ های جوان تعرض می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was accused of sexually molesting a female colleague.
[ترجمه پریسا] او متهم به تجاوز جنسی به دانشجوی دانشگاه شد
|
[ترجمه گوگل]او متهم به آزار جنسی یک همکار زن بود
[ترجمه ترگمان]او متهم به تجاوز جنسی به یک هم کار زن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The girl had been molested frequently by her stepfather from the age of eight.
[ترجمه راما] این دختر از سن هشت سالگی پی درپی مورد ازار و اذیت ( جنسی ) ناپدری اش ( همسرمادر، نه پدر خودش ) قرار گرفته است.
|
[ترجمه گوگل]این دختر از هشت سالگی بارها توسط ناپدری اش مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]پدرخوانده او از سن هشت سالگی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was found guilty of molesting a young girl.
[ترجمه Hizan] او بخاطر آزار دادن یک دختر جوان مجرم شناخته شده بود
|
[ترجمه راما] وی در رابطه با آزار و اذیت یک دختربچه گناه کار شناخته شد
|
[ترجمه امیرمحمد سلطانی] او بخاطر تجاوز به یک دختر جوان مجرم ( گناهکار ) شناخته شد
|
[ترجمه گوگل]او به اتهام آزار و اذیت یک دختر جوان مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]اون گناهکار شناخته شد و به یه دختر جوون تجاوز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A dog that molests sheep has to be stopped.
[ترجمه آهو] سگی که گوسفند رو اذیت می کرد باید متوقف شود
|
[ترجمه گوگل]سگی که گوسفند را آزار می دهد باید متوقف شود
[ترجمه ترگمان]سگ that باید متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He molested children and was sent to jail.
[ترجمه محمد م] او بچه ها را مورد آزار و اذیت قرار داد و به زندان فرستاده شد.
|
[ترجمه گوگل]او کودکان را مورد آزار و اذیت قرار داد و به زندان فرستاد
[ترجمه ترگمان]او به کودکان آزار داد و به زندان فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. United Nations premises were looted and personnel were molested by demonstrators.
[ترجمه گوگل]اماکن سازمان ملل متحد غارت شد و پرسنل توسط تظاهرکنندگان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]ساختمان های سازمان ملل غارت شدند و پرسنل مورد تعرض تظاهر کنندگان قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He molested her for 72 hours before he was shot dead by his lower-caste subordinate, Vikram Mallah.
[ترجمه گوگل]او به مدت 72 ساعت او را مورد آزار و اذیت قرار داد تا اینکه به ضرب گلوله زیردست خود، ویکرام ملاح، کشته شد
[ترجمه ترگمان]او ۷۲ ساعت قبل از اینکه کشته شود به او تجاوز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wiedman molested the three boys in a Mesa hotel over three weeks, bribing and threatening them into silence.
[ترجمه گوگل]ویدمن در طول سه هفته سه پسر را در هتل مسا مورد آزار و اذیت قرار داد و به آنها رشوه داد و تهدید کرد که سکوت کنند
[ترجمه ترگمان]در عرض سه هفته سه هفته به سه پسر که در یک هتل Mesa نشسته بودند، رشوه داد و آن ها را به سکوت تهدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has also been accused of molesting his own daughter and threatening other girls, court documents show.
[ترجمه گوگل]اسناد دادگاه نشان می دهد که او همچنین متهم به آزار دختر خود و تهدید دختران دیگر شده است
[ترجمه ترگمان]اسناد دادگاه نشان می دهند که او همچنین متهم به قتل دختر خودش و تهدید به دختران دیگر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He tried to molest some poor girl at the Shakespeare School and got thrown out.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد یک دختر فقیر را در مدرسه شکسپیر مورد آزار قرار دهد و بیرون انداخته شد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد تا یکی از آن دخترهای فقیری را که در مدرسه شکسپیر به سر برده بود باز کند و از آنجا دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He was accused of molesting a 14-year-old boy whom he had been counselling while working as a school chaplain.
[ترجمه گوگل]او متهم به آزار یک پسر 14 ساله بود که در حین کار به عنوان کشیش مدرسه به او مشاوره می داد
[ترجمه ترگمان]او متهم به قتل یک پسر ۱۴ ساله بود که به هنگام کار به عنوان یک کشیش مدرسه به او مشاوره داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. No one wants a person likely to molest a child living next door.
[ترجمه گوگل]هیچ‌کس نمی‌خواهد که فردی به احتمال زیاد کودکی را که در همسایگی زندگی می‌کند مورد آزار و اذیت قرار دهد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی خواد کسی مثل یه بچه در همسایگی زندگی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. You may have been abused or molested as a child.
[ترجمه گوگل]ممکن است در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشید
[ترجمه ترگمان]ممکن است مورد آزار و اذیت و آزار دیگران قرار گرفته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عذاب دادن (فعل)
annoy, pester, trouble, bother, irk, hassle, give trouble, molest, importune

تجاوز کردن (فعل)
impinge, molest, invade, encroach, trespass, exceed, overstep, supercharge

ازار رساندن (فعل)
incommode, hurt, torture, molest, injure, plague

معترض شدن (فعل)
molest

انگلیسی به انگلیسی

• bother, annoy, harass; sexually harass
someone who molests women or children touches them in a sexual way against their will; a formal word.
if someone molests you, they threaten you or prevent you from doing something; a formal word.

پیشنهاد کاربران

دستمالی کردن. تعرض جنسی. لمس جنسی بدون رضایت
تعرض جنسی. معادل sexual abuse:
She reported to the police that she used to be molested by one of her classmates.
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Sexual_abuse
مزاحم شدن، اذیت کردن
molest ( v ) ( məˈlɛst ) =to attack sb physically, e. g. The couple were molested while walking through the park. molestation ( n ) ( moʊlɛˈsteɪʃn ) , molester ( n ) ( məˈlɛstər ) , e. g. a child molester.
molest
تعرض جنسی کردن
to touch or attack someone in a sexual way against their wishes
لمس کردن یا حمله جنسی به کسی برخلاف میل او
The girl had been molested frequently by her stepfather from the age of eight
The man had previously been arrested several times for molesting young boys
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/molest?q=molesting
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : molest
اسم ( noun ) : molestation
صفت ( adjective ) : _
قید ( adverb ) : _
مزاحم شدن ، مزاحمت ایجاد کردن ، آزار رساندن ، اذیت کردن ، مورد اذیت قرار دادن ، تجاوز کردن
تجاوز به عُنف - آسیب زدن به دیگران از طریق سکس اجباری
🔴to harm ( someone ) through sexual contact : to touch ( someone ) in a sexual and improper way
🔵He was sent to jail for molesting children
...
[مشاهده متن کامل]

🔵 He is a dictator not a molester
* Molestation
🔵child molestation
🔵a victim of molestation

اذیت و آزار
آزار دادن/مزاحم شدن/اذیت کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس