mitosis

/maɪˈtoʊsɪs//maɪˈtəʊsɪs/

معنی: تقسیم غیرمستقیم هسته سلول، تسقیم غیر مستقیم، مرحلهتقسیم سلولی
معانی دیگر: (زیست شناسی) رشتمان، میتوز، زیست شناسی تقسیم هسته سلول بدوقسمت بدون کم شدن کرموزم ها

جمله های نمونه

1. In just one session, Mitosis recorded eight songs.
[ترجمه گوگل]تنها در یک جلسه، میتوسیس هشت آهنگ را ضبط کرد
[ترجمه ترگمان]در یک جلسه، Mitosis هشت آهنگ ضبط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mitosis lasted two years during the period between the pair leaving the sixth form and attending university.
[ترجمه گوگل]میتوز دو سال در طول دوره بین خروج این جفت از فرم ششم و حضور در دانشگاه به طول انجامید
[ترجمه ترگمان]Mitosis دو سال در طول دوره بین این دو به طول انجامید و کلاس ششم را ترک کرد و به دانشگاه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thus, in effect, before mitosis a normal body cell of an animal contains four functional sets of chromosomes.
[ترجمه گوگل]بنابراین، در واقع، قبل از میتوز، یک سلول بدن طبیعی یک حیوان حاوی چهار مجموعه عملکردی کروموزوم است
[ترجمه ترگمان]بنابراین قبل از mitosis یک سلول معمولی بدن یک حیوان شامل چهار مجموعه از کروموزوم ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After mitosis it is in general essential that each daughter cell finishes up with the right number of chromosomes.
[ترجمه گوگل]پس از میتوز، به طور کلی ضروری است که هر سلول دختر با تعداد مناسب کروموزوم به پایان برسد
[ترجمه ترگمان]پس از mitosis، به طور کلی ضروری است که هر سلول دختر با تعداد صحیحی از کروموزوم ها به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The chromosomes duplicated in mitosis.
[ترجمه گوگل]کروموزوم هایی که در میتوز تکرار می شوند
[ترجمه ترگمان]کروموزوم در mitosis نیز تکرار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Combat damage causes this entity to split by mitosis.
[ترجمه گوگل]آسیب رزمی باعث می شود که این موجود توسط میتوز شکافته شود
[ترجمه ترگمان]آسیب رزمی باعث می شود که این نهاد به وسیله mitosis از هم جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective: To report a rare phenomena of abnormal mitosis in root tip cells of Allium sativum L.
[ترجمه گوگل]هدف: گزارش یک پدیده نادر از میتوز غیرطبیعی در سلول های نوک ریشه Allium sativum L
[ترجمه ترگمان]هدف: گزارش یک پدیده نادر از mitosis غیر عادی در سلول های نوک ریشه of sativum L
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Required for normal segregation in mitosis and meiosis.
[ترجمه گوگل]برای جداسازی طبیعی در میتوز و میوز مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]نیاز به تفکیک عادی در mitosis و meiosis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An irregular mitosis is seen in the center.
[ترجمه گوگل]یک میتوز نامنظم در مرکز دیده می شود
[ترجمه ترگمان]یک mitosis بی قاعده در مرکز دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After mitosis, these microtubules polymerize into tubulin again.
[ترجمه گوگل]پس از میتوز، این میکروتوبول ها دوباره به توبولین پلیمریزه می شوند
[ترجمه ترگمان]پس از mitosis، این microtubules دوباره به tubulin تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Endomitosis, karyomixis, multipolar mitosis and chromosome break of the somatic cells were easily induced by culturing in vitro and by pollen haploidy.
[ترجمه گوگل]اندومیتوز، کاریومیکسیس، میتوز چندقطبی و شکست کروموزوم سلول‌های سوماتیک به راحتی با کشت در شرایط آزمایشگاهی و هاپلوئیدی گرده القا شد
[ترجمه ترگمان]endomitosis، karyomixis، multipolar mitosis و شکستگی کروموزوم از سلول های بدنی به راحتی توسط کشت سلول در آزمایشگاه و توسط pollen haploidy ایجاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Report About Abnormal Mitosis in Root Tip Cells of Allium sativum L.
[ترجمه گوگل]گزارش در مورد میتوز غیر طبیعی در سلول های نوک ریشه Allium sativum L
[ترجمه ترگمان]گزارش درباره Mitosis غیر نرمال در سلول های Tip ریشه of sativum L
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It also prompts changes in the cytoskeleton so that the cell changes shape during mitosis.
[ترجمه گوگل]همچنین باعث ایجاد تغییراتی در اسکلت سلولی می شود به طوری که شکل سلول در طول میتوز تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]این کار همچنین باعث تغییراتی در اسکلت سلولی می شود به طوری که سلول در طول mitosis تغییر شکل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Identical injections of mock-transfected COS-7 cells had no effect on mitosis in postnatal optic nerves.
[ترجمه گوگل]تزریق‌های یکسان سلول‌های COS-7 ترانسفکت‌شده ساختگی تأثیری بر میتوز در اعصاب بینایی پس از تولد نداشت
[ترجمه ترگمان]تزریق های مشابه به سلول های mock - transfected - ۷ تاثیری بر mitosis در اعصاب پس از پس از زایمان نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقسیم غیرمستقیم هسته سلول (اسم)
mitosis

تسقیم غیر مستقیم (اسم)
mitosis

مرحله تقسیم سلولی (اسم)
mitosis

تخصصی

[علوم دامی] میتوز ؛ نوعی تقسیم سلولی که در آن سلولهای با تعداد دیپلوئید (2n)، تولید سلولهای دختری می کنند که آنها نیز دارای دیپلوئید کروموزوم هستند .
[زمین شناسی] تقسیم سلول به دو سلول دختر با مکمل های همانند مواد نوکلئویکی (کرومزوم ها) ویژه جنسی را گویند.

انگلیسی به انگلیسی

• process of cell division resulting in two daughter cells which are identical to the original nucleus (biology)

پیشنهاد کاربران

mitosis ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: رِشتمان
تعریف: نوعی تقسیم یاخته‏ای که با ظهور رشته‏های فام‏تنی همراه است و در نتیجۀ آن دو یاختۀ مشابه با یاختۀ مادر به وجود می‏آید
میتوز
( نام نوعی تقسیم هسته است که در آن هسته تقسیم می شود و دو هسته جدید تولید می کند که هر یک تعداد کروموزومی برابر با تعداد کروموزوم هسته والد دارند )

بپرس