mischievously

جمله های نمونه

1. He winked mischievously at Erica.
[ترجمه گوگل]با شیطنت به اریکا چشمکی زد
[ترجمه ترگمان]با شیطنت چشمکی به اریکا زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. he behaved badly in school; he mischievously looked for a chance to embarrass his sister; behaved naughtily when they had guests and was sent to his room.
[ترجمه گوگل]او در مدرسه رفتار بدی داشت او با شیطنت به دنبال فرصتی برای شرمساری خواهرش بود وقتی مهمان داشتند رفتار شیطنت آمیز داشت و به اتاقش فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]او در مدرسه بد رفتار می کرد و با شیطنت نگاهی به دنبال فرصتی می گشت تا خواهرش را شرمسار سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Memory was mischievously selective at the best of times Trivia stuck limpet-like and the useful filtered away.
[ترجمه گوگل]حافظه در بهترین زمان‌ها به طرز شیطنت‌آمیزی انتخابی بود
[ترجمه ترگمان]حافظه mischievously در بهترین اوقات Trivia انتخابی بود - مانند limpet و the که از آن فیلتر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had been mischievously lighting matches and throwing them around the room.
[ترجمه گوگل]او با شیطنت کبریت روشن می کرد و آنها را در اتاق پرتاب می کرد
[ترجمه ترگمان]او با شیطنت کبریت روشن کرده و آن ها را به اطراف اتاق پرتاب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Also has many a dream kindheartedness, is loves mischievously small lovable.
[ترجمه گوگل]همچنین رویای مهربانی زیادی دارد، دوست داشتنی است که به طرز شیطنت آمیزی کوچک دوست داشتنی است
[ترجمه ترگمان]همچنین رویاهای بسیاری دارد که mischievously mischievously را دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He faces teacher to accompany an ugly face mischievously, several steps sneaks in the classroom.
[ترجمه گوگل]او با معلمی روبرو می شود تا با شیطنت با چهره ای زشت همراه شود، چند قدمی در کلاس پنهان می شود
[ترجمه ترگمان]او با معلمی مواجه می شود که با شیطنت صورت زشتی را همراهی می کند، چند قدم یواشکی در کلاس می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He mischievously looked for a chance to embarrass his sister.
[ترجمه گوگل]او با شیطنت به دنبال فرصتی بود تا خواهرش را شرمنده کند
[ترجمه ترگمان]او با شیطنت به دنبال فرصتی می گشت تا خواهرش را شرمسار سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kennedy mischievously suggested that professors ought to trade jobs for a time with janitors.
[ترجمه گوگل]کندی با شیطنت پیشنهاد کرد که اساتید باید برای مدتی شغل خود را با سرایدار عوض کنند
[ترجمه ترگمان]کندی mischievously پیشنهاد کرد که استادان باید برای مدتی با سرایداران در مشاغل تجاری کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She nodded, her eyes gleaming mischievously.
[ترجمه گوگل]سرش را تکان داد، چشمانش به طرز شیطنت آمیزی برق می زد
[ترجمه ترگمان]سرش را تکان داد و با شیطنت چشمکی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ruth Tolson : [ smiling mischievously ] Not me.
[ترجمه گوگل]روت تولسون: [با شیطنت لبخند می زند] نه من
[ترجمه ترگمان]من نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That does not require "massive" military intervention, as some have mischievously claimed.
[ترجمه گوگل]همانطور که برخی با شیطنت ادعا کرده اند، این نیازی به مداخله نظامی "عظیم" ندارد
[ترجمه ترگمان]این مساله به مداخله نظامی \"گسترده\" نیاز ندارد، همانطور که برخی mischievously ادعا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Overhead, tempting us with its promise of warmth, the sun glints mischievously along the summit cornice.
[ترجمه گوگل]در بالای سر، که با وعده گرما ما را وسوسه می کند، خورشید به طرز شیطنت آمیزی در امتداد قرنیز قله می درخشد
[ترجمه ترگمان]بالای سرش، ما را با قول گرم و گرم خود وسوسه می کرد، خورشید با شیطنت و mischievously به نوک قله صعود می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The first is the role of Ichiro Ozawa, the Svengali - like figure who mischievously behind Mr Hatoyama.
[ترجمه گوگل]اولی نقش ایچیرو اوزاوا، شخصیت سونگالی است که با شیطنت پشت آقای هاتویاما است
[ترجمه ترگمان]اولی نقش of Ozawa، شخصیت svengali - مانند who پشت سر آقای هاتویاما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Below the moon and above the willows a pair of stars like the smiling eyes of a fairy maiden winked mischievously at that slanting crescent moon and those trailing branches.
[ترجمه گوگل]زیر ماه و بالای بیدها، یک جفت ستاره مثل چشمان خندان دوشیزه پری، با شیطنت به آن هلال کج و آن شاخه های دنباله دار چشمک می زدند
[ترجمه ترگمان]زیر نور ماه و بالای درختان بید، یک جفت ستاره، مثل چشمان خندان دختر پری زاده که به هلال باریک ماه و آن شاخه های درختان چشمک می زد، چشمک می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• naughtily, in a troublesome manner; in a playfully annoying way, in a mischievous manner

پیشنهاد کاربران

شیطنت امیز
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : mischief
صفت ( adjective ) : mischievous
قید ( adverb ) : mischievously
He winked mischievously at Erica
شیطنت

بپرس