minus

/ˈmaɪnəs//ˈmaɪnəs/

معنی: منهای، منها، علامت منفی، منفی، کمتر، کم شدن با
معانی دیگر: نشان منها، علامت تفریق (در برابر: علامت جمع یا اضافه plus)، کم از، (عامیانه) بدون، بی -، (آموزش) کمتر از، (گیاه شناسی - برخی خزه ها و قارچ ها که فقط با نوع plus خودگشن گیری می کنند) فرآروی خواه، کم شد با

جمله های نمونه

1. a minus quantity
میزان منفی

2. five minus two equals three
دو منهای پنج برابر است با سه.

3. ten minus two leaves eight
ده منهای دو می شود هشت.

4. the minus sign
نشان منها

5. a revolution minus violence
انقلاب بی خشونت

6. plus or minus reaction to men with blue eyes
واکنش مثبت یا منفی نسبت به مردان آبی چشم

7. i got an a minus in mathematics
در ریاضیات الف منفی گرفتم.

8. he returned from the war minus one hand
از جنگ بی دست بازگشت.

9. The payment will be refunded to you minus a small service charge.
[ترجمه king] دستمزد به شما پرداخت خواهد شد ، ولی یک هزینه کوچک برای سرویس ها از پرداختی کم خواهد شد
|
[ترجمه گوگل]مبلغ پرداختی منهای هزینه خدمات جزئی به شما بازپرداخت خواهد شد
[ترجمه ترگمان]پرداخت به شما من های هزینه خدمت کوچکی مسترد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That will be £1500, minus the deposit of £150 that you have already paid.
[ترجمه گوگل]این مبلغ 1500 پوند خواهد بود، منهای سپرده 150 پوندی که قبلاً پرداخت کرده اید
[ترجمه ترگمان]این مبلغ ۱۵۰۰ پوند خواهد بود، من های واریز ۱۵۰ پوند که قبلا پرداخت کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One of the minus points of working at home is not having social contact with colleagues.
[ترجمه ناریان] یکی از نکات منفی کار کردن در خانه، نداشتن ارتباط اجتماعی با همکاران است.
|
[ترجمه گوگل]یکی از نکات منفی کار در منزل عدم ارتباط اجتماعی با همکاران است
[ترجمه ترگمان]یکی از نکات منفی کار کردن در خانه داشتن ارتباط اجتماعی با همکاران نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Temperatures could fall to minus eight tonight.
[ترجمه گوگل]دمای هوا امشب به منفی هشت کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان] temperatures \"می تونه امشب از\" منفی \"رد بشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It must have been minus 5 with the wind chill factor .
[ترجمه گوگل]باید منفی 5 با ضریب سرمای باد بوده باشه
[ترجمه ترگمان]احتمالا فقط ۵ تا با عامل خنک باد بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We're minus a chair for Ian - could you get one from the other room?
[ترجمه گوگل]ما منهای یک صندلی برای ایان هستیم - آیا می توانی از اتاق دیگر یکی بگیری؟
[ترجمه ترگمان]ما یه صندلی برای \"ایان\" داریم میشه یکی از اون یکی اتاق پیدا کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's keen, but his youth is a minus factor.
[ترجمه گوگل]او مشتاق است، اما جوانی او یک عامل منفی است
[ترجمه ترگمان]او مشتاق است، اما جوان او عامل منفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The group found itself minus a bass player.
[ترجمه گوگل]گروه خودش را منهای یک نوازنده باس پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]گروه خود را من های یک نوازنده باس دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Seven minus three is four .
[ترجمه گوگل]هفت منهای سه می شود چهار
[ترجمه ترگمان]هفت یا سه برابر چهار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He came back minus a couple of front teeth.
[ترجمه گوگل]منهای یکی دو دندان جلو برگشت
[ترجمه ترگمان]اون فقط چند تا دندون جلو اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منهای (اسم)
minus

منها (اسم)
minus, subtraction

علامت منفی (اسم)
minus

منفی (صفت)
negative, minus, nugatory

کمتر (صفت)
short, minor, lesser, less, minus

کم شدن با (فعل)
minus

تخصصی

[برق و الکترونیک] منفی
[ریاضیات] منها، منفی

انگلیسی به انگلیسی

• (mathematics) sign for subtraction or negative value (-); lack, negative quantity
less than, lacking, negative; below zero
less, lacking, negative
you use minus to show that one number is being subtracted from another, for example `five minus three'. in arithmetic, you represent this in figures as `5 - 3'.
minus is also used to indicate that a number is less than zero. for example, a temperature of minus four is four degrees below zero.
plus or minus: see plus.

پیشنهاد کاربران

minus ( maɪnəs ) =used when you subtract ( take away ) one number or thing from another one
minus
Minus one arm
بدون یک دست
It's minus ten
هوا ده درجه زیر صفره
( - 10 )
در ریاضیات یعنی تفریق کردن ( منها کردن )
eight minus six = tow
6 - 8=2

همچنین عیب، ایراد و اشکال
Pulses and minuses: فواید و معایب
( کسر از )
معنی اصلیش منها است *minus*

بپرس