milkman

/ˈmɪlkˌmæn//ˈmɪlkmən/

معنی: شیر فروش، مرد شیر فروش
معانی دیگر: (مرد) شیرفروش، مامور تحویل شیر در خانه ها، شیر فروش

جمله های نمونه

1. The dog snarled at the milkman.
[ترجمه گوگل]سگ به شیرفروش غرغر کرد
[ترجمه ترگمان]سگ به طرف شیر فروش شلیک کرد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Have you paid the milkman this month?
[ترجمه گوگل]این ماه به شیرفروش پول دادی؟
[ترجمه ترگمان]تو این ماه به شیر فروش هم پول دادی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She went off with the milkman.
[ترجمه گوگل]او با شیرفروش رفت
[ترجمه ترگمان] اون با شیر فروش رفت بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have paid the milkman this month.
[ترجمه گوگل]من این ماه به شیرفروش پول داده ام
[ترجمه ترگمان] من این ماه پول شیر فروش رو دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Have you paid the milkman this week?
[ترجمه گوگل]این هفته به شیرفروش پول دادی؟
[ترجمه ترگمان]تو این هفته به شیر فروش هم پول دادی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Put your empties on the doorstep for the milkman.
[ترجمه گوگل]جاهای خالی خود را برای شیرفروش در آستان خانه بگذارید
[ترجمه ترگمان]empties رو بذار رو در خونه و شیر فروش رو بردار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The milkman was late this morning.
[ترجمه گوگل]شیرفروش امروز صبح دیر آمد
[ترجمه ترگمان]شیر فروش امروز صبح دیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He pulls in quite a lot as a milkman.
[ترجمه گوگل]او به‌عنوان یک شیردوست خیلی به سمت خود می‌آید
[ترجمه ترگمان]او به اندازه یک شیر فروش، خودش را به کلی از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The milkman does his round very early.
[ترجمه گوگل]شیردوست دور خود را خیلی زود انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]شیر فروش خیلی زود کارش را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The milkman selected the spotted cows, from among a herd of two hundred.
[ترجمه گوگل]شیرفروش گاوهای خالدار را از میان یک گله دویست نفری انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]شیرفروش گاوه ای خالدار را از میان یک گله از دویست نفر انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A milkman has been temporarily blinded by two men who sprayed superglue into his eyes.
[ترجمه گوگل]یک شیرفروش توسط دو مرد که به چشمان او چسب فوق العاده پاشیدند به طور موقت کور شده است
[ترجمه ترگمان]یک شیر فروش به طور موقت توسط دو مرد که در چشمانش نفوذ کرده بود، کور شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A milkman who serves the same customers every day and who is usually known to them personally will clearly have sufficient contact.
[ترجمه گوگل]شیرفروشی که هر روز به همان مشتریان خدمات می دهد و معمولاً برای آنها شخصاً شناخته شده است، به وضوح تماس کافی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]شیرفروش که هر روز همان مشتریان را خدمت می کند و معمولا با آن ها آشنا می شود، به وضوح با او تماس کافی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thomas Tripp, the milkman in Camberwwk Green, was never lured indoors by a scantily clad female customer.
[ترجمه گوگل]توماس تریپ، شیرفروش در Camberwwk Green، هرگز توسط یک مشتری زن کم پوشیده در داخل خانه اغوا نشد
[ترجمه ترگمان]توماس تریپ، شیرفروش در Camberwwk گرین، هرگز با یک مشتری زن scantily به داخل خانه کشانده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Was there a milkman hovering in the wings?
[ترجمه گوگل]آیا شیرمردی در بالها معلق بود؟
[ترجمه ترگمان]آیا یک شیر فروش هم در بال ها پرسه می زد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیر فروش (اسم)
dairyman, milkman

مرد شیر فروش (اسم)
milkman

انگلیسی به انگلیسی

• man who sells or delivers milk
a milkman is a person who delivers milk to people's homes.

پیشنهاد کاربران

شیر فروش، کسی که شیر را در منازل تحویل مردم می دهد یا به توزیع روزانه ی شیر می پردازد.
[اصطلاح عامیانه و کوچه بازاری متداول]: جاکش، کسی که در مقابل معرفی زنان فاحشه به مردان به کار واسطه گری می پردازد و از این عمل، کارمزدی دریافت می نماید.

بپرس