milch cow


گاو شیرده، کسیکه باسانی میتوان پول از او در آورد

جمله های نمونه

1. This lark is going to turn into a milch cow.
[ترجمه گوگل]این لارک قرار است به یک گاو شیرده تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]این چکاوک تبدیل به گاو شیرده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At the moment, I refer to myself as "shambling amateur", "ambulant pacifier" or "milch cow".
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، من از خودم به عنوان "آماتور shambling"، "پستانک آمبولانس" یا "گاو شیر" یاد می کنم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، من به خودم به عنوان \"shambling amateur\" یا \"گاو milch\" اشاره می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The present invention discloses a milch cow vitamin and mineral nutrition licking block, and its preparing method, belonging to animal nutrition field.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک بلوک لیسیدن مواد مغذی ویتامین و مواد معدنی گاو شیری و روش تهیه آن متعلق به رشته تغذیه دام را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود شامل ویتامین و مواد مغذی معدنی milch و روش آماده سازی آن، تعلق به زمینه تغذیه حیوانات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mothball ox is raised to become milch cow, bring the change of asset value necessarily, derivative the change of a variety of economic benefits.
[ترجمه گوگل]گاو موت گلوله بزرگ می شود تا تبدیل به گاو شیرده شود، لزوماً تغییر ارزش دارایی را به ارمغان بیاورد، مشتق تغییر انواع مزایای اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]گاو بسته به گاو تبدیل می شود و تغییر ارزش دارایی را لزوما به همراه دارد و تغییر انواع مزایای اقتصادی را به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I refuse to be a milch cow for your family any longer.
[ترجمه گوگل]من دیگر نمی گویم که برای خانواده شما گاو شیرده باشم
[ترجمه ترگمان]من دی گه از گاو شیرده خوشم نمی یاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are becoming the milch cow of the family.
[ترجمه گوگل]آنها دارند گاو شیرده خانواده می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال تبدیل شدن به گاو milch خانواده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is a black milch cow, though, its milk is white.
[ترجمه گوگل]این یک گاو شیرده سیاه است، اما شیر آن سفید است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این یک گاو milch سیاه است، اما شیر آن سفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Daidzein can encourage animal growth, improve the immunity of animal, aggrandize milk yield of milch cow, improve the quantity, quality and weight of eggs and enhance the function of breed.
[ترجمه گوگل]دایدزین می تواند رشد حیوانات را تشویق کند، ایمنی حیوان را بهبود بخشد، تولید شیر گاو شیرده را افزایش دهد، کمیت، کیفیت و وزن تخم ها را بهبود بخشد و عملکرد نژاد را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]Daidzein می تواند رشد حیوانات را تشویق کند، ایمنی حیوان، aggrandize شیر گاو را بهبود بخشد، کمیت، کیفیت و وزن تخم مرغ را بهبود بخشد و عملکرد نژاد را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Part II is about the present status and problems of the milch cow industry.
[ترجمه گوگل]بخش دوم در مورد وضعیت فعلی و مشکلات صنعت گاو شیری است
[ترجمه ترگمان]بخش دوم در مورد وضعیت فعلی و مشکلات صنعت گاو milch است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Meanwhile using artificial soil technology we can renew and improve the quality of our existing grassland and will build new and high quality rangeland and popularize good milch cow.
[ترجمه گوگل]ضمناً با استفاده از فناوری خاک مصنوعی می‌توانیم مراتع موجود خود را تجدید و کیفیت کنیم و مرتع جدید و باکیفیت بسازیم و گاو شیرده خوب را رواج دهیم
[ترجمه ترگمان]در عین حال، با استفاده از فن آوری خاک مصنوعی، ما می توانیم کیفیت علفزارهای موجود خود را تجدید و بهبود بخشیم و مراتع جدید و باکیفیت را بسازیم و گاو milch خوب مشهور کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When we mentioned Holland, we may associated with the broad field during dusk time, quiet windmill, bloomy tulips and fresh milk from the best milch cow.
[ترجمه گوگل]وقتی از هلند نام بردیم، ممکن است با مزرعه وسیع در هنگام غروب، آسیاب بادی آرام، لاله های شکوفه و شیر تازه از بهترین گاو شیرده ارتباط داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما از هلند یاد کردیم، ممکن است در طول گرگ ومیش، آسیاب بادی، tulips، و شیر تازه از بهترین گاو milch با دشت وسیعی در ارتباط باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The article joins the real case of Beijing cattle farm, to becoming milch cow this one special. . .
[ترجمه گوگل]این مقاله به پرونده واقعی گاوداری پکن می پیوندد تا به گاو شیرده تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله به پرونده اصلی مزرعه احشام در پکن می پیوندد و تبدیل شدن گاو به گاو در این کشور خاص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The monsters had slit the udder of the finest milch cow, so that she had to be put out of her misery immediately.
[ترجمه گوگل]هیولاها پستان بهترین گاو شیرده را بریده بودند، به طوری که او باید فوراً از بدبختی خود خلاص می شد
[ترجمه ترگمان]هیولاها پستان بهترین گاو شیرده را پاره کرده بودند، بنابراین مجبور شد فورا از این بدبختی خلاص شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In Part III, the author analyzes why the extensive development exists in the Chinese milch cow industry.
[ترجمه گوگل]در بخش سوم، نویسنده به تحلیل چرایی توسعه گسترده در صنعت گاو شیری چین می پردازد
[ترجمه ترگمان]در بخش سوم، مولف به این دلیل تحلیل می کند که چرا توسعه گسترده در صنعت گاو milch چین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] گاو شیرده ؛ ماده گاوی که شیر می دهد .

انگلیسی به انگلیسی

• cow that gives milk; business that is extremely profitable, endless source of money

پیشنهاد کاربران

بپرس