metalanguage

/ˈmetəlæŋɡwɪdʒ//ˈmetəlæŋɡwɪdʒ/

معنی: فوق زبان
معانی دیگر: (زبان شناسی) فرازبان

جمله های نمونه

1. Metalanguage : certain kinds of linguistic signs or terms for the analysis and description of particular studies.
[ترجمه گوگل]فرازبان: انواع خاصی از نشانه ها یا اصطلاحات زبانی برای تحلیل و توصیف مطالعات خاص
[ترجمه ترگمان]metalanguage: انواع خاصی از نشانه ها و اصطلاحات زبانی برای تحلیل و توصیف مطالعات خاص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The differentiation between metalanguage and obj ect language in modern logic will set linguistics study at a new angle.
[ترجمه گوگل]تمایز بین فرازبان و زبان عینی در منطق مدرن، مطالعه زبان‌شناسی را در زاویه جدیدی قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]تمایز بین زبان ect و obj در منطق مدرن، مطالعه زبان شناسی را در یک زاویه جدید تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cultivation of emotions for religion through the language of myth is decided by the "metalanguage" with a belief that everything in the world has a nimbus.
[ترجمه گوگل]پرورش عواطف برای دین از طریق زبان اسطوره توسط "فرازبان" تصمیم می گیرد با این باور که همه چیز در جهان دارای یک نیش است
[ترجمه ترگمان]پرورش احساسات برای مذهب از طریق زبان افسانه، با این باور که همه چیز در دنیا هاله دارد، تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then Mojing started to use metalanguage to express their logic theories and the basic laws of formal logic.
[ترجمه گوگل]سپس موجینگ شروع به استفاده از فرازبان برای بیان نظریه های منطقی خود و قوانین اساسی منطق رسمی کرد
[ترجمه ترگمان]سپس Mojing شروع به استفاده از metalanguage برای بیان نظریه های منطق خود و قوانین پایه منطق رسمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Likewise, XML is a metalanguage because it's a language that describes languages.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، XML یک فرازبان است زیرا زبانی است که زبان ها را توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب XML یک metalanguage است چون زبانی است که زبان ها را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Finally, the author tried to grade the defining metalanguage and construct it in different semantic groups and hierarchies.
[ترجمه گوگل]در نهایت، نویسنده سعی کرده است فرازبان تعریف کننده را درجه بندی کرده و آن را در گروه ها و سلسله مراتب معنایی مختلف بسازد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، مولف سعی کرد the تعریف و ساختار آن را در گروه های معنایی مختلف و سلسله مراتب بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, a nested metalanguage differs from an ordered one, in that each level includes the one below.
[ترجمه گوگل]با این حال، یک فرازبان تودرتو با یک زبان مرتب متفاوت است، زیرا هر سطح شامل سطح زیر می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک metalanguage تودرتو با یک دستور داده شده تفاوت دارد که در آن هر سطح شامل یک زیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The use of risk metalanguage should ensure that risk identification actually identifies risks, distinct from causes or effects.
[ترجمه گوگل]استفاده از فرازبان ریسک باید اطمینان حاصل کند که شناسایی ریسک واقعاً خطرات را مشخص می کند، جدا از علل یا اثرات
[ترجمه ترگمان]استفاده از metalanguage ریسک باید اطمینان حاصل کند که شناسایی خطر در واقع ریسک هایی را شناسایی می کند که از علل یا اثرات متمایز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An embedded metalanguage, as its name suggests, is a language embedded in an object language.
[ترجمه گوگل]فرازبان تعبیه شده، همانطور که از نامش پیداست، زبانی است که در یک زبان شی جاسازی شده است
[ترجمه ترگمان]یک زبان تعبیه شده، همان طور که از اسمش پیداست، زبانی است که در زبان شی تعبیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Based on the latter metalanguage theory, this study is to extract defining metalanguage system in modern Chinese by means of statistics and limited research.
[ترجمه گوگل]بر اساس نظریه فرازبان اخیر، این مطالعه به استخراج تعریف سیستم فرازبان در چینی مدرن با استفاده از آمار و تحقیقات محدود می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این پژوهش مبتنی بر نظریه latter،، استخراج سیستم metalanguage در چین مدرن با استفاده از آمار و تحقیقات محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Based on the core vocabulary, the final defining metalanguage (nearly 3000 words) of modern Chinese was determined by supplementing, adjusting, testing, optimizing and other technical means.
[ترجمه گوگل]بر اساس واژگان اصلی، فرازبان تعریف نهایی (نزدیک به 3000 کلمه) چینی مدرن با تکمیل، تنظیم، آزمایش، بهینه سازی و سایر ابزارهای فنی تعیین شد
[ترجمه ترگمان]براساس واژگان کلیدی، تعریف نهایی metalanguage (نزدیک به ۳۰۰۰ کلمه)چینی مدرن با تکمیل، تنظیم، آزمایش، بهینه سازی و سایر وسایل فنی تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Formal syntactic models for the description of grammar, eg generative grammar, are a type of metalanguage.
[ترجمه گوگل]مدل‌های نحوی رسمی برای توصیف دستور زبان، به عنوان مثال دستور زبان تولیدی، نوعی فرازبان هستند
[ترجمه ترگمان]models صوری برای توصیف دستور زبان، مثلا دستور زایشی، نوعی of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After that, the intersection of middle and high frequency defining vocabulary in MCD and the limited vocabulary was taken as "core vocabulary" of defining metalanguage .
[ترجمه گوگل]پس از آن، تلاقی واژگان تعریف کننده فرکانس متوسط ​​و بالا در MCD و واژگان محدود به عنوان «واژه اصلی» تعریف فرازبان در نظر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، فصل مشترک واژگان محدود و با فرکانس بالا در MCD و واژگان محدود به عنوان \"واژگان کلیدی\" تعریف metalanguage در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To conclude, the function of discourse markers consists in three aspects: discourse constraint, discourse organization and metalanguage .
[ترجمه گوگل]در نتیجه، کارکرد نشانگرهای گفتمانی شامل سه جنبه است: محدودیت گفتمان، سازماندهی گفتمان و فرازبان
[ترجمه ترگمان]برای نتیجه گیری، عملکرد مارکرهای گفتاری از سه جنبه تشکیل شده است: محدودیت گفتمان، سازمان گفتمان و metalanguage
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فوق زبان (اسم)
metalanguage

تخصصی

[کامپیوتر] فوق زبان زبانی که برای تشریح زبان دیگر به ر رود . مثلاً زبان backus naur - form را می توان به عنوان فوق بان به کار برد تا قواعد زبانهای برنامه نویسی را شرح دهد زبانهای لیسپ و پرولوگ، خاصیت جالبی دارند . به طوری که برنامه ها می توانند خود را بخوانند و اصلاح کنند . یعنی این زبان های برنامه نویسی می توانند فوق زبانهای خود باشند . نگاه کنید به lisp . backus - naur - form . prolog . - فوق زبان .
[ریاضیات] شبه زبان، ماوراء زبان

پیشنهاد کاربران

metalanguage ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: فرازبان
تعریف: زبانی که برای توصیف زبان هدف به کار می رود

بپرس