metabolism

/məˈtæbəˌlɪzəm//məˈtæbəˌlɪzəm/

معنی: دگرگونی، سوخت وساز، متابولیزم
معانی دیگر: (زیست شناسی) سوخت وساز، دگرگوهرش، پزانش، تحولات بدن موجودزنده برای حفظ حیات

جمله های نمونه

1. This drug speeds up your metabolism.
[ترجمه گوگل]این دارو متابولیسم شما را سرعت می بخشد
[ترجمه ترگمان]این دارو ساز شما را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The body's metabolism is slowed down by extreme cold.
[ترجمه گوگل]متابولیسم بدن در اثر سرمای شدید کند می شود
[ترجمه ترگمان]متابولیسم بدن با سرمای شدید کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their rate of metabolism may slow down.
[ترجمه گوگل]سرعت متابولیسم آنها ممکن است کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]نرخ متابولیسم آن ها ممکن است کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Exercise is supposed to speed up your metabolism.
[ترجمه محسن اعظمی] انجام تمرین ورزشی در باور همگان باعث بالا رفتن سرعت سوخت و ساز بدن می گردد
|
[ترجمه گوگل]ورزش قرار است متابولیسم شما را تسریع کند
[ترجمه ترگمان]این تمرین قرار است متابولیسم شما را تسریع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Running works wonders for the metabolism.
[ترجمه گوگل]دویدن برای متابولیسم معجزه می کند
[ترجمه ترگمان]اجرای آثار شگفتی را برای متابولیسم ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The vast majority of alcohol metabolism occurs in the liver.
[ترجمه گوگل]اکثریت قریب به اتفاق متابولیسم الکل در کبد اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]بیشتر متابولیسم الکل در کبد اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Studies of homoeopathic remedies in relation to prostaglandin metabolism may therefore yield interesting and fruitful results.
[ترجمه گوگل]بنابراین مطالعات داروهای هومیوپاتی در رابطه با متابولیسم پروستاگلاندین ممکن است نتایج جالب و مثمر ثمری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مطالعات of remedies در رابطه با متابولیسم prostaglandin ممکن است منجر به نتایج جالب و مثمر ثمر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Presumably the metabolism of brain cells is disrupted and some cells die.
[ترجمه گوگل]احتمالاً متابولیسم سلول های مغز مختل شده و برخی از سلول ها می میرند
[ترجمه ترگمان]احتمالا متابولیسم سلول های مغز قطع شده و برخی از سلول ها می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As knowledge of basic platelet metabolism increases it will be more easy to identify platelet abnormalities and their pathogenesis in diabetes mellitus.
[ترجمه گوگل]با افزایش دانش در مورد متابولیسم پایه پلاکتی، شناسایی ناهنجاری های پلاکتی و پاتوژنز آنها در دیابت شیرین آسان تر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]با افزایش آگاهی از متابولیسم مواد اولیه، تشخیص اختلالات پلاکت و بیماری زایی شان در دیابت آسان تر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some of the reported difference in rates of metabolism could relate to the severity of the underlying colitis.
[ترجمه گوگل]برخی از تفاوت های گزارش شده در میزان متابولیسم می تواند به شدت کولیت زمینه ای مربوط باشد
[ترجمه ترگمان]برخی از تفاوت گزارش شده در نرخ متابولیسم، می تواند به شدت the های زیربنایی مربوط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are many enzymes involved in the metabolism of glycogen.
[ترجمه گوگل]آنزیم های زیادی در متابولیسم گلیکوژن دخیل هستند
[ترجمه ترگمان]آنزیم های بسیاری وجود دارند که در متابولیسم گلیکوژن موجود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After about age 30, your metabolism slows down and you start to gain weight.
[ترجمه گوگل]بعد از حدود 30 سالگی، متابولیسم شما کند می شود و شروع به افزایش وزن می کنید
[ترجمه ترگمان]بعد از حدود ۳۰ سالگی، متابولیسم شما کاهش می یابد و شما شروع به افزایش وزن می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This process can speed up metabolism when digestion products are absorbed into the bloodstream.
[ترجمه گوگل]هنگامی که محصولات گوارشی به جریان خون جذب می شوند، این فرآیند می تواند متابولیسم را تسریع کند
[ترجمه ترگمان]این فرآیند می تواند متابولیسم را افزایش دهد وقتی که محصولات هضم در جریان خون جذب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دگرگونی (اسم)
change, alteration, variation, mutation, transformation, metamorphosis, catabolism, vicissitude, contrariety, metabolism, shakeup

سوخت وساز (اسم)
metabolism

متابولیزم (اسم)
metabolism

تخصصی

[صنایع غذایی] سوخت وساز : مجموع تغییر و تبدیلهایی که در موجودی زنده روی ترکیبات سازنده آن صورت می گیرد که به ۲ گروه آنابولیسم و کاتابویسم تقسیم می شود - سوخت و ساز، دگرگونی : مجموعه فعالیت های سوختن برخی مواد و ساخته شدن برخی ترکیبات را گویند.
[زمین شناسی] سوخت و ساز مجموعه فرآیندهای شیمیایی که در درون پیکر جاندار انجام می شود. فرآیند پایداری حیات که عمده آن تغذیه، تنفس سلولی و ساختن ماده زنده است. این فرآیندها با آنزیم ها هدایت می شوند و ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند، بطوری که بتوان از تعادلی جاری و پویا در واکنش های شیمیایی نام برد.
[بهداشت] سوخت و ساز - متابولیزم
[خاک شناسی] متابولیسم
[پلیمر] سوخت و ساز

انگلیسی به انگلیسی

• process in which food is converted to provide energy and to produce and maintain cells and tissues (physiology, chemistry)
your metabolism is the chemical process in your body that causes food to be used for growth and energy; a technical term.

پیشنهاد کاربران

دگرگشت/ سوخت وساز ( اسم ) : فرآیندهای شیمیایی که به طور مداوم در بدن انسان در حال انجام است و برای زندگی ضروری است، به ویژه فرآیندهایی که غذا را به انرژی تبدیل می کنند.
metabolism ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: دگرگشت
تعریف: مجموعۀ تغییرات فیزیکی ـ شیمیایی ترکیبی و تخریبی در موجودات زنده|||متـ . سوخت‏وساز
سوخت و ساز

بپرس